0
02143000313

علم بهتر است یا ثروت: موضوع انشایی که یک نسل را گمراه کرد!

شاید موضوع علم بهتر است یا ثروت تکراری‌ترین موضوع انشایی باشه که به فکر هر کسی می‌رسه. اما واقعا جواب این سوال رو می‌دونید؟ علم بهتر است یا ثروت؟ شکی نیست که اگه این سوال رو به نظرسنجی بذاریم، شاهد نظرات مختلفی هستیم. عده‌ای میگن علم بهتره و عده‌ای میگن ثروت.

سوال اصلی درباره این موضوع انشا این هست که آیا این مقایسه اصلا درسته؟ آیا اصلا میشه علم و ثروت رو با هم مقایسه کرد و گفت یکی از اون‌ها بهتره؟ و سوال مهم‌تر این هست که مقایسه‌ی علم و ثروت و روبروی هم قرار دادن این دو، چه تاثیری روی ذهن ما می‌ذاره؟ این مقایسه چطور می‌تونه روی آینده‌ی یک نسل اثر بذاره؟

علم بهتر است یا ثروت؟ مقایسه‌ای که از پایه اشتباه است

علم بهتر است یا ثروت؟ مقایسه‌ای که از پایه اشتباه است
آلفرد نوبل، دانشمندی که ثروتمند هم بود

آیا علم و ثروت روبروی هم ایستادن و باید یکی از اون‌ها بهتر باشه؟ چه دلیلی وجود داره که بخوایم علم و ثروت رو روبروی هم قرار بدیم و این سوال رو مطرح کنیم که علم بهتر است یا ثروت؟ مگه تمام افراد ثروتمند دنیا آدم‌های بی‌سوادی هستند؟ یا تمام عالمان دنیا آدم‌های فقیری هستند؟

جایزه‌ی نوبل به عنوان یکی از معتبرترین جوایز علمی دنیا، با ثروت آلفرد نوبل ایجاد شده. اگه به لیست ثروتمندترین افراد دنیا نگاه کنید می‌بینید این افراد از دل علم و دانش و مهارت تونستند به ثروت برسند. امروز دیگه کمتر شغلی رو میشه پیدا کرد که درآمد خوبی رو نصیب ما بکنه و بدون داشتن علم و مهارت بشه اون شغل رو بدست آورد.

علم و ثروت دوست هستند یا دشمن؟

علم و ثروت دوست هستند یا دشمن؟
علو م ثروت مسیر رسیدن به همدیگه رو هموار می‌کنند

با طرح سوال علم بهتر است یا ثروت، انگار علم و ثروت رو دشمن هم فرض کردیم. واقعا اینطور هست؟ آیا بدون داشتن ثروت می‌تونیم امکانات تحصیلی مناسبی بدست بیاریم؟ یا همونطور که اشاره کردیم بدون داشتن علم می‌تونیم در این دوره ثروتمند بشیم؟

خیلی از جوان‌های ما با تصور اینکه علم بهتر است، بدون توجه به اینکه باید وارد بازار کار بشن، درآمد داشته باشن و چرخ‌های اقتصاد کشور رو به حرکت دربیارن، ادامه تحصیل میدن. درس خوندن بدون اینکه هدف واضح و مشخصی برای استفاده از درس‌های خونده شده داشته باشیم چه نتیجه‌ای به همراه داره؟

نتیجه‌ی این رویکرد اینه که امروز جوان‌هایی داریم با مدرک لیسانس، فوق لیسانس و حتی دکتری، بدون اینکه تخصصی کاربردی برای جامعه، صنعت و اقتصاد کشور داشته باشند. همین جوان‌ها بعد از اینکه مدرک خودشون رو می‌گیرن و نمی‌تونند وارد بازار کار بشن، به این نتیجه می‌رسند که ثروت بهتر از علم هست. در حالی که علم می‌تونه راه رسیدن به ثروت رو همواره کنه و ثروت هم می‌تونه راه رسیدن به علم رو راحت‌تر بکنه.

طرح سوال علم بهتر است یا ثروت، چطور روی آینده‌ی ما اثر می‌گذارد؟

طرح سوال علم بهتر است یا ثروت، چطور روی آینده‌ی ما اثر می‌گذارد؟
مقایسه‌ی علم و ثروت از اساس کار اشتباهی هست

در واقع این سوال به نوعی ذهن ما رو داخل تله می‌اندازه. این نوع سوال‌ها معروف به میلتون مدل هستند. وقتی سوال‌هایی از جنس «این یا آن» مطرح می‌کنیم. ذهن مخاطب بین انتخاب یکی از این دو گزینه گیر می‌کنه. با طرح این جنس سوال‌ها مخاطب درگیر انتخاب یکی از گزینه‌ها میشه و به موضوعی فراتر از اون‌ها فکر نمی‌کنه.

می‌تونید برای آشنا شدن با کاربرد میلتون مدل در متقاعد کردن دیگران این مقاله رو بخونید: «آموزش تکنیک میلتون مدل یا زبان مبهم در ان ال پی برای متقاعد کردن دیگران».

وقتی دو موضوع که هر دو برای پیشرفت یک جامعه ضروری هستند در قالب میلتون مدل مطرح میشن، نتیجه‌ای نداره جز اینکه مردم اون جامعه، نسبت به یکی از موضوع‌ها جبهه‌گیری می‌کنند. یعنی به جای اینکه این دو موضوع رو در کنار هم ببینید، عده‌ای طرفدار یکی و عده‌ای طرفدار موضوع دیگه میشن. به همین دلیل هست که حتی سال‌ها بعد از طرح موضوع علم بهتر است یا ثروت، هنوز هم عده‌ای سر اینکه کدوم بهتر هست، بحث می‌کنند.

تاثیر منفی مقایسه علم و ثروت روی آینده‌ی فرزندان ما چیست؟

در اکثر مدارس ترجیح بر این هست که دانش آموزان علم رو بهتر از ثروت بدونند. وقتی هم که بچه‌ها درباره موضوع علم بهتر است یا ثروت انشا می‌نویسند، در نهایت به این جمع‌بندی می‌رسند که علم بهتر از ثروت هست. این نگاه یک باور محدود کننده برای فرزندان ما ایجاد می‌کنه.

یعنی از سنین پایین یک حس منفی در فرزندان ما نسبت به ثروت بوجود میاد. این حس منفی تبدیل میشه به یک باور. همین باور مانع این میشه که فرزندان ما در آینده برای بدست آوردن ثروت تلاش کنند. باورها به نوعی عمل می‌کنند که شاید هیچ کس از روی اعمال فرد نتونه متوجه بشه که دلیل بعضی از اتفاقات یا رفتارها به اون باور خاص مربوط میشه.

باورها مسیر زندگی آدم رو ایجاد می‌کنند. هر کسی در زندگی خودش در مسیری حرکت می‌کنه که باورهاش ترسیم کردند. بنابراین وقتی از دوران کودکی، موضع‌گیری منفی نسبت به ثروت در ذهن ما ایجاد میشه، در جوانی و بزرگسالی، نه انگیزه درونی برای رسیدن به ثروت در ما وجود داره، نه علاقه‌ای برای یادگرفتن راه‌های رسیدن به ثروت. یعنی باوری که در کودکی در ذهن ما شکل گرفته، مثل یک سد نامرئی عمل می‌کنه و جلوی ما رو می‌گیره تا به ثروت نرسیم.

بنابراین طرح این سوال که علم بهتر است یا ثروت؟ می‌تونه آینده‌ی فرزندان ما رو با مشکل جدی روبرو کنه. بهتره تلاش کنیم مقایسه علم و ثروت رو از دایره تفکر خودمون خارج کنیم و اجازه ندیم این تفکر که یکی از این دو مورد بهتر هست، در ذهن ما و فرزندان ما ریشه کنه. به امید آینده‌ای بهتر برای تمام انسان‌ها.

گروه آموزشی پژوهشی فرشید پاکذات

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *