کدام نوع زندگی بهتر است؟ زندگی در ناحیه امنِ آرامش؟ یا زندگی همراه با سطحی از استرس؟ اکثر افراد زندگی در ناحیه امن را انتخاب میکنند. اما ما گزینه دوم، زندگی با ریسک و سطحی از استرس را ترجیح میدهیم.
در این مطلب متوجه میشوید چرا خارج شدن از ناحیه امن دریچهای جدید از موفقیت را به روی شما باز میکند. اگر در پی رسیدن به موفقیتهای بزرگ هستید. باید از ناحیه امن خود خارج شوید.
ناحیه امن چیست؟
ناحیه امن به عنوان محدوده دمای بین ۲۶ تا ۲۸ درجه معرفی میشود. در این دما نه از سرما میلرزید و نه از گرما عرق میکنید. ناحیه امن از نظر السدر کنت وایت جایی است که از لحاظ اضطراب در وضعیت خنثی هستیم. یعنی در آن ناحیه احساس خطر و ریسک نمیکنیم.
تمام این احساسات از برداشت ذهنی و درک افراد حاصل میشود. جایی را نمیتوان یافت که در آن خطر وجود نداشته باشد. درواقع فقط به دلیل شناخت نسبی از یک محیط و عادت کردن به آن شیوه زندگی، فرد احساس خطر کمتری کرده، تغییرات کمتری نیاز دارد و احساس امنیت میکند. زیرا از لحاظ رفتاری خنثی است. فرد در ناحیه امن از لحاظ احساسی اضطراب و استرس ندارد. در اکثر مواقع فرد حتی احساس رضایت هم ندارد، فقط احساسی خنثی را تجربه میکند.
اگر به دنبال امنترین نقطه دنیا هم بگردیم، مکانی خاصی را نمیتوانیم پیدا کنیم. چون نمیتوان آینده را پیشبینی کرد. در واقع نمیتوان هیچ نقطهای را روی زمین پیدا کرد که عنوان امنترین منطقه را داشته باشد. حال که با تحقیقات گسترده، منطقه امن خاصی پیدا نشده است، چگونه میتوان ناحیهای را برای زندگی برگزینیم که امنیت کامل داشته باشد؟
این امنیت بیشتر به دلیل نبود تغییر در ذهن ما شکل میگیرد. البته امنیت میتواند به معنی خواب بیشتر، تفریح بیشتر، کار کمتر و … باشد. هر کس برداشت متفاوتی از امنیت دارد.
در زمان جنینی در ناحیه بسیار امن بودیم. از لحاظ غذایی و آرامش موقعیت بسیار مناسبی داشتیم. تغییرات شگرف تنها زمانی در ما ایجاد شد که ریسک ورود به دنیای جدیدی را پذیرفتیم. آن موقع بود که تفاوت قابل ملاحظهای در ما شکل گرفت.
شما نمیتوانید همیشه در ناحیه امن باشید و انتظار موفقیت و تغییرات بزرگ داشته باشید.
منشا اصطلاح ناحیه امن
پیدا کردن منشا اصطلاح ناحیه امن دشوار است، و هر کس تعریف خاصی با توجه به درک آن ارائه میدهد. شاید بتوان گفت اولین باری که این اصطلاح استفاده شد، مربوط به کتابی با عنوان خطر در ناحیه امن بود. این کتاب توسط جودیت باردویک در سال 1991 ارائه شد. البته نویسنده در این کتاب از آن استفاده نکرد و فقط تعریفی از آن صورت گرفت.
یک تعریف، ناحیه امن را حالت رفتاری میداند که شخص از لحاظ اضطراب در حالت خنثی به سر میبرد. کارهایش در یک سطح خاص اتفاق میافتد و محدودیتهای رفتاری دارد. معمولا بدون ریسک است و سطح انجام کارهایش ثابت میماند.
ییرکس و دادسون در سال ۱۹۰۷ تحقیقاتی روی موش انجام دادند. آنها متوجه شدند که اضطراب باعث بهبود کارایی میشود و یک سطح بهینه از آستانه برانگیختگی بدست میآید. ولی از سوی دیگر اگر این سطح اضطراب بالا رود باعث میشود که سطح کارایی پایین بیاید.
با توجه به تعریف ناحیه امن یکی از دلایل یکنواخت بودن سطح افراد این است که هیچ اضطرابی وجود ندارد. در حالی که هر دو با هم باعث میشود که ناحیه امن گسترش یابد و فرد از ناحیه امن خود فراتر رود.
چطور ناحیه امن خود را افزایش دهیم؟
تا حالا تغییرات بزرگی در زندگیتان داشتهاید؟ مثلا تغییر کار، مهاجرت و یا ترک کردن یک رابطه ناخوشایند. اگر ما کاری را که خارج از منطقه امنمان باشد انجام دهیم، احساس اضطراب یا عصبی بودن میکنیم.
برای اینکه راحتتر ناحیه امن خود را افزایش دهید این ۱۰ راه را به شما پیشنهاد میکنیم.
راه اول – قدمهای کوچک بردارید
هر روز کاری کوچک اما متفاوت در زندگیتان انجام دهید. این کار میتواند باعث افزایش ناحیه امنتان شود. هر روز کاری انجام دهید که باعث بوجود آمدن ترس، یا احساس ریسک شده یا احساس راحتی را از شما بگیرد.
سوالی که از شنیدنش میترسید از خود بپرسید. پول بیشتری برای لباسی که معمولا میخرید خرج کنید. یک مکالمه با شخصی که از او میترسید شروع کنید. اینها باعث میشود به تدریج ناحیه امن شما افزایش یابد.
راه دوم – هیجان زده شوید
کاری را انجام دهید که شما را عصبی میکند ولی باعث میشود نسبت به آن هیجان زده شوید. مثلا سعی کنید در جمع شعر یا آواز بخوانید. شاید بانجی جامپینگ بتواند شما را به شدت هیجان زده کند. به خودتان ایمان داشته باشید. گاهی فقط ایمان داشتن بهترین راه شکستن محدوده ناحیه امن است.
راه سوم – چشماندازهای خوب داشته باشید
موفقیتهای قبلی خود را به یاد بیاورید. چشماندازهای خوبی از مواردی که به نظر شما ترسناک و نامناسب و بزرگتر از اندازه واقعی هستند ایجاد کنید.
راه چهارم – خوشبین باشید
گرایش شما نسبت به چیزها نتایج متفاوتی در بردارد. خوشبین بودن نسبت به نتیجه، باعث میشود شما آرام و سبک شده و نگرانیهایتان کم شود. تحقیقات نشان داده که 90% چیزهایی که در مورد آن نگرانید هرگز اتفاق نمیافتند. همچنین کلماتی که شما انتخاب میکنید و در مورد آنها صحبت میکنید میتوانند به شما کمک کند یا شما را عقب بیندازد. با خود مثبت رفتار کردن را انتخاب کنید. ترجیح میدهید خود را تشویق کنید یا منفی صحبت کنید و خود را تخریب کنید؟
راه پنجم – احساس ترس را با آغوش باز بپذیرید
آگاه باشید که احساس ترس میتواند خوب باشد. همه ما ممکن است در هر حالی، مخصوصا انجام کارهای جدید احساس ترس و نگرانی کنیم. مهم این است که بدانیم ترس یک نوع هیجان است و داشتن احساس ترس خوب است.
به جای اینکه با احساس ترس مقابله کنید و در برابر آن مقاومت داشته باشید، به خود اجازه دهید که پذیرای این احساس باشید.
راه ششم – از راه EFT استفاده کنید
ترس و بسیاری از هیجانات افراطی را با این روش میتوان بهبود داد. روش EFT یک تکنیک ساده و کاربردی است. این تکنیک روشی برای درمان با استفاده از ضربات ملایم نوک انگشت به نقاط خاصی از بدن است.
راه هفتم – فکر کنید، تصور کنید
زمانی را به خود اختصاص دهید و در مورد اینکه چرا برای حرکت کردن و روبه جلو رفتن منتظر ماندهاید فکر کنید. همچنین مواردی را که در اثر انجام ندادن کار نصیب شما میشود پیدا کنید. نتیجه موفقیت آمیز کاری را که میخواهید انجام دهید تصور کنید. همچنین احساس خوبی را که بعد از آن بدست خواهید آورد.
راه هشتم – گوش کنید و دریافت کنید
به دریافتهای خود توجه کنید. از آنها به عنوان یک راه استفاده کنید. یکی از تصمیماتی را که میخواهید انجام دهید تصور کنید. ببینید آیا به سمت آن حرکت میکنید یا نسبت به آن مقاوت دارید؟ چه مواقعی تمایل به انجام آن دارید و چه مواقعی نمیخواهید آن را انجام دهید؟
راه نهم – برای یادگیری و رشد پذیرا باشید
با فرض خارج شدن از ناحیه امن، تصور کنید که چه تجربیات جدیدی کسب میکنید. ذهنتان را باز بگذارید و نسبت به آزمایش و نتایج مشتاق باشید.
راه دهم – با یک مربی کار کنید
کار کردن با یک مربی به شما کمک میکند که یک حامی و پشتگرمی داشته باشید. همراهی یک مربی باعث میشود به خودتان باور پیدا کنید.
یک کشتی در ساحل امنتر است اما برای آن ساخته نشده. او باید دریاها را بشکافد تا به مقصد برسد.
سلام, خیلی جاها دیدم از اولین عکسی که گذاشتین که ماهی از منطقه ی امنش خارج میشه, اصلا قبولش ندارم چون از یه تنگ مسخره ی نفس گیر داره میپره تو یه تنگ نفس گیر مسخره ی دیگه و من یکی با دیدن و تصور این تصویر نفسم تنگ میشه و ناامیدی و پوچی به سراغم میاد که تهش هیچی نیست. برای من تصاویر زنده میشن و معنا دارن
ممنونم