ضرب المثل هر که بامش بیش برفش بیشتر ضرب المثل آشنایی برای ما ایرانیها میباشد. بسیاری از افراد از این ضرب المثل شاید در طول روز استفاده میکنند اما به تاثیر مخربی که این ضرب المثل میتواند روی ذهن و زندگی ما داشته باشد آشنا نیستند. برای اینکه با تاثیر ضرب المثل هر که بامش بیش برفش بیشتر آشنا بشید، ابتدا مورد کاربرد و داستان این ضرب المثل رو توضیح میدهیم.
کاربرد و داستان ضرب المثل هر که بامش بیش برفش بیشتر
معمولا این ضرب المثل را در شرایطی استفاده میکنند که شخصی که داراییها و ثروت زیادی دارد، از دردسرهای مربوط به ثروتش گله و شکایت میکند. اما داستانی که پشت این ضرب المثل وجود دارد چیست؟ با آگاهی از این داستان میتوانیم تاثیر ضرب المثل هر که بامش بیش برفش بیشتر را بهتر توضیح دهیم.
در روزگاران قدیم پادشاهی که وارث و جانشینی نداشته است، دچار بیماری سختی میشود و دقایقی پیش از فوت، وصیت میکند که فردای آن روز اولین کسی که وارد شهر میشود را به عنوان پادشاه جدید معرفی کنند و آن شخص را بر تخت پادشاهی بنشانند.
فردای آن روز مردم منتظر میمانند تا اولین فردی که وارد شهر شود را به عنوان پادشاه بر تخت شاهی بنشانند. اولین فردی که وارد شهر میشود، فردی گدا و تهی دست است که تا آن روز تنها لباس پارهای داشته و از مال و ثروت بویی نبرده است.
بعد از مدتی که این گدا به جای شاه بر تخت شاهی نشسته و اعتباری بدست آورده است، یکی از دوستان قدیمی که آهم هم گدا بوده است وارد شهر میشود و متوجه میشود شاه جدید، همان دوست سابقش است. به همین خاطر تصمیم میگیرد برای تبریک گفتن به ملاقات شاه جدید برود.
زمانی که گدا به خدمت شاه میرسد و بابت مقامی که بدست آورده تبریک میگوید، شاه در جواب به دوست قدیمی خود میگوید: «بدان که اکنون حال تو از من بهتر است. آن زمان که گدا بودم، غم نان داشتم و اینک تشویش جهانی را بر دوش میکشم و سختیها و رنجهای بسیاری را متحمل میشوم».
وقتی گدا حرفهای دوست سابق خود را میشنود، در جواب به دوستش که حالا به پادشاهی رسیده است میگوید: «هر که بامش بیش برفش بیشتر».
نتیجهگیری از ضرب المثل هر که بامش بیش برفش بیشتر
چه نتیجهای از شنیدن این ضرب المثل میتوان گرفت؟ وقتی این ضرب المثل را میشونیم یک حس منفی نسبت به دارا بودن درون ما شکل میگیرد. وقتی شخصی به ما میگوید هر که بامش بیش برفش بیشتر، به نوعی قصد محکوم کردن ما را دارد. محکوم به تحمل سختیهایی که به خاطر ثروتمند بودن باید تحمل کنیم.
شنیدن این ضرب المثل به نوعی این حس را در ما بوجود میآورد که دارایی کمتر برابر با آسایش بیشتر است و ثروتمند بودن مساوی با رنج و سختی میباشد. اگر به اطرافیان خودتون نگاه کنید، حتما کسانی را پیدا میکنید که واقعا چنین اعتقادی دارند. افرادی که مدام میگویند: یک لقمه نون و پنیر بخور و خودت رو با مال دنیا بدبخت نکن!
تاثیر ضرب المثل هر که بامش بیش برفش بیشتر در زندگی ما
این نوع ضرب المثلها اشتیاق ثروتمند شدن را ممکن است از ما سلب کند. این نوع حرفها ضمیر ناخودآگاه ما را به سمت هدفی مشخص برنامهریزی میکند. قطعا چنین حکایتها و ضربالمثلهایی نوعی ترس نسبت به ثروت را در ما ایجاد میکند.
این ترس به مرور تبدیل به یک باور میشود و این باور مانع حرکت ما به سمت ثروتمند شدن میشود. وقتی ما در کودکی این ضرب المثل و موارد مشابه را میشنویم، یک نوع بیمیلی نسبت به ثروت در ما ایجاد میشود و هر مقدار هم که در بزرگسالی دوست داشته باشیم ثروتمند شویم، اما ناخودآگاه نمیتوانیم به سمت ثروت حرکت کنیم.
وقتی میگوییم ناخودآگاه نمیتوانید به سمت ثروت حرکت کنید، منظور این است که در درجه اول ذهن شما به صورت فعال دنبال راههای ثروتمند شدن نمیگردد و در درجه بعد به صورت کاملا ناآگاهانه، تصمیماتی نمیگیرید که باعث ثروتمند شدن شما نشود.
یکی از راههای بوجود آمدن باورها در انسان، ضرب المثلهای پرکاربرد میباشند. پیشنهاد میکنیم برای آشنایی با تاثیر باورها، حتما این نوشته را مطالعه کنید: «با انواع باورها از دیدگاه ان ال پی آشنا شوید تا نگاهتان به زندگی تغییر کند!».
برای رسیدن به ثروت و موفقیت، باورهای خودتان را بهصورت کامل بشناسید، باورهای محدود کننده را با باورهای یاری کننده جایگزین کنید و مراقب باورهای جدیدی که در درون شما شکل میگیرد باشید. باورها مسیر زندگی شما را تعیین میکنند. پس با حفظ باورهای یاری کننده و اصلاح باورهای محدود کننده، در مسیر رویاهای خود گام بردارید.
گروه آموزشی پژوهشی فرشید پاکذات