ارسطو جز مهمترین فیلسوفان غربی به حساب میآید. وی به عنوان پدر علم مدرن، بدون شک یکی از تاثیرگذارترین نوابغ در تاریخ میباشد.
حدود تفکر ارسطو، میدان بزرگی از علوم را در شامل میشود که از مواردی مانند فیزیک، اخلاق، منطق، کلام، سیاست، شعر، متافیزیک، روانشناسی و زیست میباشد. مواردی که ارسطو توانسته است کشف کند و نقش او در هر کدام از این حوزهها که نام برده شده است به قدری اساسی بوده که قرنها نتیجهی قطعی بر تمام آنچه گفته است تلقی میشد.
فرآیندهای ذهنی ارسطو، او را قادر ساخته است تا فرصتهای متفاوت زندگی را خلاقانه کشف کند و اطلاعاتی را که کسب میکند را سودمندانه سازماندهی کند، او به قدری در کار خود تبحر داشت که افلاطون از او به عنوان یک مغزِ کامل یاد میکند.
دیدگاه ان ال پی درباره ارسطو
دیدگاه ان ال پی درباره ارسطو این است که او استراتژی خاص و موثری برای مدلسازی داشته است و در واقع ویژگی یک فرد مدلگرا را داشته است. ارسطو به زمینههای تجربی کامل انسانها را مورد توجه خود قرار میداد و مدل بسیار قدرتمندی از آنها میساخت. با وجود اینکه در زمینهای حرفهای نبود، ولی می توانست از جنبههای مختلفی به سطوح عمیق دانش مربوط به آن زمینهی خاص برسد.
همچنین مطالعه کنید: چگونگی شناسایی استراتژی واقعیت توسط تکنیکهای انالپی
آنچه که باید توجه کرد این است که روش تفکر او در رابطه با تجربههایی است که خود ارسطو بدست آورده است. با بکارگیری روشهای مدلسازی انالپی روی نوشتههای ارسطو، میتوان نقشهی عناصر ویژهای از استراتژی ارسطو را به گونهای استخراج کرد که معرفتی جدید و مخصوص به نبوغ موثر او و چگونگی استفاده از آن در زندگی امروز پیدا شود. در این بحث امکان شناسایی روندی وجود دارد که نوابغ به صورت ناخودآگاه از آن روند حسی در زمان تفکر استفاده میکنند.
پیدا کردن اصول اولیه
شاید مهمترین بخش اینکه ارسطو را تبدیل به یک نابغه کرد، توانایی او در کشف الگوها و قوانین پایه در ارتباط با هر زمینهی تجربی بوده که برای تحقیق انتخاب میکرده است. همانطور که در کتاب فیزیک خود بیان می کند: در هر زمینهای، وقتی موضوع تحقیقی دارای اصول، شرایط یا عناصری است، آشنایی با آنها دانشی است که گفته میشود دانشمندان به آن دانش دست پیدا کردهاند. تا زمانی که با شرایط اولیه یا فرضهای اولیه چیزی آشنا نشدهایم، نباید فکر کنیم که آن را میشناسیم و تحلیل خود را از سادهترین اجزای آن فراتر نبریم.
ما باید در مسیر پیشرفت و موفقیت از کلیات به جزئیات حرکت کنیم، مانند بچهای که در ابتدا تصور میکند همهی مردهایی که در طول روز میبیند مانند پدر اوست و به همهی زنها مادر میگوید و پس از بزرگ شدن و آشنایی کامل، فرق آنها را میتواند تشخیص دهد.
در زبان ان ال پی فرآیندی که ارسطو از آن صحبت میکند «دستهبندی» خوانده میشود. به نظر میرسد استراتژی ارسطو برای شناسایی اصول اولیه حرکت از کل به جز است که در آن قطعهی بزرگ درک شده با عناصر حسی را در نظر میگیرد و به واسطهی آنالیز به سادهترین و کوچک ترین شکل مستقل آن میرسد.