ان ال پی میتواند علت و معلول را به شیوهای کامل ارائه کند. درک علت و معلول، پایه ذهنیت ما از جهان است. مثلا درمان های موفق بر پایه ی ساختن علت بیماری یا مجموعه ای از بیماری هاست. آنچه شما به عنوان علت وضعیت مطلوب یا نامطلوب شناسائی می کنید به شما کمک میکند تا بدانید نیروی خود را کجا متمرکز کنید.
برای مثال اگر متوجه شوید حساسیتی در شما بهوجود آمده است سعی میکنید از مواردی که حساسیت شما را تشدید میکند و یا محرکهای آن را فعال میکند دوری کنید. در این حالت شما اوضاع را نامطلوب شناسایی میکنید و تا زمانی که اوضاع برای شما مطلوب نباشد از تمامی عوامل حساسیتزا دوری میکنید.
شکلهای علت و معلول
از آنجا که دستگاه اعصاب آدمی، ازعلیتهای بسیاری ساخته میشوند، بسیاری از پدیدهها حاصل چندین علت میباشند، این یعنی اینکه آنها نمیتوانند یک علت ساده داشته باشند. در واقع، علت و معلول شکلی از فعلهای نامعین میباشند که درک کامل آن انسان را دچار مشکل میکند. علاوه بر این موضوع، سیستم علت و معلول مانند زنجیرهای عمل میکنند که انرژیهای جانبی خود را دارند و این موضوع باعث میشود پیچیدگی آن دو برابر شود. گرگوری بیتسون انسانشناس بزرگ بریتانیایی میگوید:
اگر توپی را شوت کنید، با توجه به زاویه و قدرت شوتی که میزنید میتوان محاسبه کرد توپ به کجا زمین خواهد خورد. اما اگر سنگی را پرتاب کنید دقیقا نمیتوانید محاسبه کنید سنگ کجا فرود خواهد آمد زیرا سنگ دارای انرژیهای خاص خود میباشد.
از همین رو ارتباط بین ذرات اتم، نیروهای الکترومغناطیس و جاذبهی زمین را انسان نمیتواند ببیند یا بشنود یا احساس کند. فقط میتواند نتیجهی این نیروها را اندازه گیری و درک کند و برای توجیه اثر این نیروها فرض میکند که چنین نیروهایی وجود دارند.
انواع دلیلها از دیدگاه ارسطو
طبق دیدگاه ارسطو فیلسوف بزرگ، در هر تحقیقی چهار نوع علت پایه را باید لحاظ کرد:
- دلیلهای مقدم یا ضرورت
- دلیلهای اثر گذار یا سازنده
- دلیلهای پایانی
- دلیلهای ظاهری
دلیلهای پیشین یا مقدم
وقایع یا قعالیتهای پیشینی که برای ما رخ داده است و در حال حاضر بر عمل و عکسالعمل ما تاثیر میگذارد. این موارد دلایلی هستند که بر عملکرد ما تاثیر میگذارند. توجه کردن به دلیلهای پیشین، سبب میشود فرد مشکل یا راه حل را نتیجهی اقدامات مشخص گذشته بداند.
دلیلهای اثرگذار
ما از ارتباطات، باورهایی که وجود دارد و حالتهایی که ممکن است برای ما در تصمیمگیری وجود داشته باشد در دلایل اثرگذار استفاده میکنیم. از این دلایل بدون اینکه توجه کنیم اوضاع چگونه به وضعیت کنونی رسیده است استفاده میکنیم. دنبال کردن دلیلهای به اثرگذار، سبب میشود مشکل یا راه حل را به صورت مسائلی درک کند که در وضع کنونی بروز یافته است.
دلایلهای پایانی
دلیلهایی که وضعیت کنونی را با دادن معنا و مفهوم و هدف به فعالیتهای جاری تحت تاثیر قرار دادهاند. این علتها که اهداف آینده، چشم اندازها و آرزوها را هدایت می کنند دلایل پایانی نام دارند. در نظر گرفتن دلیلهای نهایی، سبب میشود مشکل یا راه حل را نتیجهی انگیزهی افرادی بداند که از انجام گرفتن کار آگاه بودهاند.
دلیلهای ظاهری
تعاریف پایهای و مفاهیمی از قبیل فرضیهها و نقشههای ذهنی. دنبال کردن دلیلهای ظاهری سبب میشود نتیجه را تابعی از برداشت خود از وضعیت کنونی بداند. برای مطالعه بیشتر درباره نقشههای ذهنی روی لینک زیر کلیک کنید.
مطالعه کنید: نقشههای ذهنی چیست؟
کدام یک از دلایل بهتر است؟
اگر هر یک از دلیلها به تنهایی برای توصیف تمام وضعیت به کار گرفته شود باعث میشود که نتیجهای ناقص حاصل شود. هنگامی که پدیدهای را به صورت علمی بررسی میکنیم، تمایل داریم به دنبال دلیلهای خطی و زنجیرهی علت و معلول باشیم. برای مثال جملهی زیر را میگوییم:
- دنیای ما بر اثر انفجار بزرگ که میلیونها سال پیش اتفاق افتاده، به وجود آمده است.
- سازمان x موفق است زیرا گام مثبت در یک زمان مثبت برداشته است.
در واقع این فهمیدنها مهم و سودمند هستند، اما تمام قصه را دربارهی پدیدهی به وجود آمده بیان نمیکنند. هدف از شناسایی دلیلهای سازنده، متمرکز است بر آنچه وضع خاصی را در ساختار کنونی نگه داشته است.