کنترل رفتار دیگران کار سختیه. از نظر خیلیها ممکن نیست کسی بتونه رفتار شخص دیگهای رو تغییر بده. البته این حرف درسته. تا وقتی یک نفر خودش نخواد، تغییری درونش اتفاق نمیوفته. اما منظور ما از کنترل رفتار دیگران این نیست که یک تغییر درونی در رفتار دیگران بوجود بیاریم.
شاید براتون اتفاق افتاده باشه که مجبور شده باشید با کسی هم صحبت بشید اما رفتار اون آدم، مثلا نوع حرف زدنش برای شما خوشایند نبوده. شاید در محیط کار همکارانی داشتید که برخورد اونها برای شما ناراحت کننده بوده. به طور کلی همه ما ارتباطاتی داشتیم یا با افرادی هم صحبت شدیم که از هم کلامی با اونها آزرده خاطر شدیم.
ان ال پی روشهایی داره که با استفاده از اونها میتونید روی طرف مقابل اثر بذارید تا نوع رفتارش رو تغییر بده و اونطوری که شما دوست دارید رفتار کنه. به طور کلی یکی از مباحث مورد توجه ان ال پی، ارتباط موثر هست. میتونید درباره ارتباط موثر اینجا مطالعه کنید: «آموزش ارتباط موثر و جلب اعتماد دیگران با استفاده از تکنیک های ان ال پی»
استفاده از روشهای ان ال پی چطور در کنترل رفتار دیگران به ما کمک میکنه؟
در این مقاله چند روش برای اینکه بتونید رفتار دیگران رو کنترل کنید بهتون آموزش میدیم. نکته اصلی این هست که در تمام این روشها، رسیدن به هماهنگی با مخاطب اصل و اساس کار رو تشکیل میده. برای اینکه منظورمون رو متوجه بشید یک مثال میزنیم.
فرض کنید ارتباط با دیگران مثل یک گردونه شانس هست. وقتی این گردونه رو به چرخش درمیارید ارتباط شروع میشه. کنترل رفتار دیگران در ارتباط هم مثل این هست که بخواید سرعت گردش این گردونه رو تغییر بدید. برای تغییر سرعت گردش گرودنه باید چیکار کنید؟
یک راه اینه که مانع گردش گردونه بشید. اگه اینکار رو بکنید هم دست خودتون ضربه میخوره و هم گردونه. علاوه براین ریتم چرخش گردونه به هم میخوره. کار دیگهای که میتونید بکنید اینه که یکی از دستگیرههای گردونه رو بگیرید و با همون سرعتی که گردونه میچرخه دست خودتون رو هماهنگ کنید. بعد کم کم میتونید سرعت گردنش گردونه رو کم یا زیاد کنید.
کنترل رفتار در ارتباط با دیگران هم از همین الگو پیروی میکنه. اگه بخواید با برخورد ناگهانی تغییری در رفتار دیگران ایجاد کنید هم خودتون ضربه میخورید و هم طرف مقابل. برای اینکه این اتفاق نیوفته باید مثل مثال گردونه، با مخاطب هماهنگ بشید. در ادامه روشهایی برای هماهنگ شدن با مخاطب بهتون آموزش میدیم.
هماهنگی تن صدا
کسی که با تن صدای پایین حرف میزنه، در گفتگو با کسی که تن صدای بلندی داره ممکنه احساس آرامش نکنه. بنابراین اگه با کسی در ارتباط بودید که تن صدای پایینی داشت، برای رسیدن به هماهنگی، باید شما هم تن صدای خودتون رو در حد طرف مقابل پایین بیارید.
اگه طرف مقابل با تن صدای بالا صحبت میکرد باید سعی کنید شما هم مثل اون تن صدای خودتون رو بالا بیارید. با این کار حس مثبتی نسبت به شما در طرف مقابل ایجاد میشه. شاید براتون عجیب باشه اما وقتی به دیگران بازتابی از خودشون ارائه میکنیم، احساس خوبی در اونها بوجود میاد.
هماهنگی در سرعت صحبت کردن
حتما اشخاصی رو که شمرده شمرده صحبت میکنن یا افرادی که خیلی تند و سریع صحبت میکنند رو دیدید. در مقابل این افراد هم باید تلاش کنید شبیه خودشون رفتار کنید. اگه با کسی که خیلی سریع صحبت میکنه، شمرده شمرده حرف بزنید، احتمالا حوصلهاش سر میره.
اگه با کسی صحبت میکنید که ریتم صحبت کردنش کند هست، تند و سریع حرف بزنید، ممکنه حرفهای شما رو متوجه نشه. بنابراین سعی کنید برای رسیدن به هماهنگی با دیگران، سرعت صحبت کردنتون رو با اونها هماهنگ کنید تا در قدم بعدی در کنترل رفتار اونها موفق باشید.
تغییر رفتار برای رسیدن به هماهنگی
فرض کنید با بچهای که در حال غر زدن هست مواجه شدید. برای کنترل رفتار این کودک چه کار میتونید بکنید؟ عصبی بشید؟ بیتفاوت باشید؟ یک بار این کار رو امتحان کنید: شما هم غر بزنید. وقتی شما هم مثل اون کودک غر بزنید باهاش به هماهنگی میرسید. بعد از رسیدن به هماهنگی میتونید کنترلش کنید.
در کل سعی کنید در ارتباط با دیگران تعادل رفتاری رو حفظ کنید. نه از بالا با دیگران رفتار کنید و نه از پایین. مثلا اگه با کسی مواجه شدید که سوادش از شما کمتر هست، برای رسیدن به هماهنگی با اون فرد، در سطح خود اون شخص باهاش صحبت کنید. اگه نوع رفتار شما طوری باشه که طرف مقابل حس کنه شما از اون داناتر هستید، ارتباط از ریتمی که باید داشته باشه خارج میشه و نمیتونید به هماهنگی برسید.
انعطاف در حرف زدن با دیگران
هر انسانی دایره لغات خودش رو داره. سعی کنید برای رسیدن به هماهنگی با دیگران از گنجینه لغات اونها استفاده کنید. فراموش نکنید در ارتباط با دیگران، مخصوصا وقتی هدفمون رسیدن به هماهنگی برای کنترل رفتار مخاطب هست، نیازی نیست لغات جدیدی به مخاطب یاد بدیم.
وقتی با هدف کنترل رفتار دیگران داریم تلاش میکنیم که به هماهنگی برسیم، باید سعی کنیم از لغات و کلماتی استفاده کنیم که به ذهن اونها بیشتر آشنا هست. برای این کار باید به دقت به حرفهای مخاطبمون گوش بدیم تا این لغات و کلمات رو پیدا کنیم.
این مورد رو هم به یاد داشته باشید. اکثر انسانها در دریافت پیامی که در چشم اندازه و جهان فکر اونها وجود نداره، از خودشون مقاومت نشون میدن. پس اگه هدفتون رسیدن به هماهنگی و کنترل رفتار دیگران هست، باید خودتون رو هر چه بیشتر به جهان فکر اونها نزدیک کنید.
بعد از رسیدن به هماهنگی، برای کنترل رفتار دیگران چه کار باید بکنیم؟
بعد از اینکه با دیگران به هماهنگی رسیدید، برای کنترل رفتار اونها میتونید به آرامی رفتار خودتون رو به مدلی که براتون خوشایند هست تغییر بدید. درست شبیه مثال چرخیدن گردونه. بعد از اینکه سرعت دستمون مساوی سرعت چرخش گردونه شد، میتونیم سرعت حرکت گردونه رو تغییر بدیم.
شما هم وقتی به هماهنگی با مخاطب رسیدید، میتونید به آرامی با تغییر رفتار خودتون، رفتار طرف مقابل رو هم کنترل کنید. فقط فراموش نکنید، تا وقتی پشت فرمون ماشین ننشستید، نمیتونید کنترلش کنید. پس اول مطمئن بشید با مخاطب به هماهنگی رسیدید، بعد برای کنترل رفتار مخاطب تلاش کنید.