کمک به بهبود بیماری یکی از کاربردهای ان ال پی به حساب میاد. ما با استفاده از تکنیکهای کاربردی ان ال پی میتونیم ضمیر ناخودآگاهمون رو برنامهریزی کنیم. در این مقاله ۳ روش برای اینکه سریعتر به بهبود بیماری کمک کنیم آموزش داده میشه. با گروه آموزشی پژوهشی فرشید پاکذات همراه باشید.
تکنیکهای ان ال پی چطور به بهبود بیماری کمک میکنن؟
همونطور که اشاره شد، با کمک تکنیکهای ان ال پی میتونیم ضمیر ناخودآگاه خودمون رو برنامهریزی کنیم. ضمیر ناخودآگاه قدرت بسیار زیادی داره و بسیاری از فعالیتهای روزانه ما توسط همین ضمیر ناخودآگاه کنترل میشه. بنابراین در صورتی که بتونیم باور به بهبودی رو در ضمیر ناخودآگاهمون ثبت کنیم، میتونیم روند بهبود بیماری رو سریعتر کنیم.
در ادامه ۳ روش برای بهبود بیماری به کمک تکنیکهای ان ال پی ارائه میکنیم
روش اول برای بهبود بیماری: تمرکز
تمرکز اکثر افراد وقتی که بیمار میشن روی چه چیزی هست؟ شاید بشه گفت اکثر افراد روی ۳ مورد تمرکز میکنن. مدتی زمان که پزشک بهشون گفته طول میکشه تا بیماریشون خوب بشه یا همون طول درمان، داروهایی که برای بهبود بیماری باید مصرف بکنن و در نهایت دردها و مشکلاتی که به خاطر بیماری براشون بوجود اومده. حالا بیاید ببینیم با تمرکز روی هر مورد چه چیزی بدست میاریم؟
نتیجه تمرکز روی طول درمانی
با تمرکز روی طولِ درمانی که پزشک بهمون گفته، ضمیر ناخودآگاهمون رو ناآگاهانه برای بهبودی در اون زمان مشخص برنامه ریزی میکنیم. وقتی روی این تمرکز میکنیم که: «دکتر گفته ۳ هفته طول میکشه تا حالت خوب بشه»، در واقع داریم خوب شدن در ۳ هفته دیگه رو به عنوان یک برنامه وارد ضمیر ناخودآگاه خودمون میکنیم.
با این کار خوب شدن در اون زمان مشخص، به واسطه قدرتی که ضمیر ناخودآگاه داره برای ما تبدیل میشه به یک باور. وقتی هم که یک مسئله به باور ما تبدیل بشه، هم به سختی میشه عوضش کرد هم اون باور برامون اتفاق میوفته. پیشنهاد میکنم اگه دوست دارید نحوه شکلگیری باورها از دید ان ال پی رو بدونید این مقاله رو مطالعه کنید: «از نگاه ان ال پی باورها و عقاید ما چگونه شکل میگیرند؟»
بنابراین برای بهبود بیماری نباید روی طول درمان بیماری تمرکز کنیم. نباید به قول معروف برای خودمون چوب خط بندازیم و مدام بگیم: «۲۰ روز دیگه موند. حالا شد ۱۹ روز و…» به جای اینکار باید روی بهبودی، سلامتی و حالمون بعد از بهبودی تمرکز کنیم.
نتیجه تمرکز روی مصرف دارو
وقتی روی داروهایی که دکتر بهمون داده و مصرف اون داروها تمرکز میکنیم، داریم این برنامه رو وارد ضمیر ناخودآگاهمون میکنیم که بهبودی بیماری ما وابسته به مصرف اون داروها هست. این وضع زمانی بدتر میشه که تمرکز ما بره سمت مصرف تمام داروها.
اصلا نمیخوایم بگیم که نباید داروها رو مصرف کنید یا داروهایی که دکتر داده رو کامل مصرف نکنید. بلکه حرف ما این هست که با تمرکز روی این موضوع دارید یک برنامه وارد ضمیر ناخودآگاهتون میکنید. در این برنامه شما به ضمیر ناخودآگاه خودتون میگید: «خوب شدن من وابسته به مصرف این داروها هست» یا «فقط زمانی که تمام این داروها رو مصرف کردم خوب میشم.» اگر این برنامه رو وارد ضمیر ناخودآگاه خودتون کنید، دیگه نباید روی سریعتر خوب شدن حساب باز کنید.
پس پیشنهاد ما به شما این هست که داروهاتون رو مصرف بکنید، اما به جای تمرکز روی مصرف داروها و تموم شدن اونها، برای بهبودی بیماری روی سلامتی، نتیجه و حالی که بعد از بهبود بیماری بدست میارید تمرکز کنید.
نتیجه تمرکز روی دردها
تا حالا حتما متوجه شدید که روی هر چی تمرکز کنیم به همون میرسیم. چون وقتی روی چیزی تمرکز میکنیم، ضمیر ناخودآگاهمون رو برای رسیدن به اون برنامهریزی میکنیم. بنابراین وقتی روی دردها تمرکز کنید، به چه چیزی میرسید؟ به دردهای بیشتر یا ادامه دردها. بنابراین لطفا موقع بیماری مدام ذهنتون رو درگیر بیماری و دردها و مشکلاتی که به خاطر بیماری دچار شدید نکنید. عوض تمرکز روی دردها روی سلامتی و حال خوبی که بعد از بهبود بیماری بدست میارید تمرکز کنید.
روش دوم برای بهبود بیماری: تلقین
شاید شنیده باشید اگه مریضی حس خوبی به پزشک نداشته باشه، داروهایی که اون پزشک تجویز میکنه روی اون مریض اثری نداره. این حقیقت داره و دلیل اون قدرت تلقین هست. در واقع تلقین یکی از راههای برنامهریزی ضمیر ناخودآگاه هست.
برای اینکه به تاثیر تلقین روی بهبود بیماری ایمان بیارید نتیجهی یک آزمایش رو براتون تعریف میکنیم. به پیشنهاد یک روانپزشک این آزمایش روی ۲ نفر محکوم به اعدام انجام شد. در این آزمایش چشمهای نفر اول رو بستند و با زدن شاهرگ دست، اون رو اعدام کردند. از طرفی پزشکها لحظه به لحظه تغییرات دمای بدن، ضربان قلب و… رو اعلام میکردن. نفر دوم هم شاهد تمام این موارد بود.
برای اعدام نفر دوم، چشمهای اون رو بستن اما به جای بستن دستها با طناب، دستهای اون رو با لولهای بستن که مایعی با دما و غلظت خون در اون جریان داشت. به جای بریدن شاهرگ نفر دوم، این لوله رو قطع کردن و مایعی که کاملا شبیه خون هست جاری شد. اتفاقی که افتاد این بود که نفر دوم هم درست با علائم نفر اول فوت کرد. بله نفر دوم بدون اینکه حتی یک قطره خون از دست بده جونش رو از دست داد. این قدرت تلقین هست.
روش سوم برای بهبود بیماری: تجسم
آزمایشی روی تعدادی ورزشکار انجام شد. از اونها خواسته شد چشمهاشون رو ببندن و تمرینات ورزشی که انجام میدن رو تجسم کنن. با دستگاههایی واکنشهای مغزی و عضلانی این ورزشکاران بررسی میشد. نتیجهی بدست اومده نشون میداد که واکنشهای مغزی و عضلانی این ورزشکاران درست شبیه واکنشهایی هست که موقع ورزش کردن دارن.
در واقع ذهن ما قدرت تشخیص شرایط واقعی و شرایطی که ما اون رو تصور میکنیم نداره. بنابراین با تجسم میتونیم شرایطی که حقیقت نداره رو برای خودمون بازسازی کنیم. این روش در حد تئوری نیست. یک وزنه بردار پیش از مسابقات دچار یک سانحه میشه و مدتی به کما میره. بعد از بیرون اومدن از کما فرصت کافی برای آماده شدن برای مسابقات رو نداشته. اما به کمک یک روانشناس میتونه با استفاده از همین روش خودش رو برای مسابقات آماده کنه و مدال طلا هم بدست بیاره.
برای اینکه به درستی از این روش استفاده کنید باید خودتون رو در شرایط سلامتی تجسم کنید. اگه یکی از اعضای بدنتون دچار مشکل شده باید اون عضو رو در شرایطی که سالم هست تجسم کنید تا بتونید به نتیجهی مورد نظر از تجسم برسید.
در انتها یادآوری میکنم که توقع نداشته باشید خیلی سریع از این روشها به بهترین جواب ممکن برسید. تمرکز، تلقین و تجسم رو به عنوان ۳ روش موثر برای بهبود بیماری باید باور داشته باشید و مدام از اونها استفاده کنید. در این صورت شک نداشته باشید که به طور قابل ملاحظهای سریعتر شدن روند بهبود بیماری رو میبینید.
گروه آموزشی پژوهشی فرشید پاکذات
درود استاد پاکزاد عزیز متن با ارزش و مورد استفاده بود سپاسگزارم