چارچوب انگار فرایندی است که در آن، فرد یا گروه طوری رفتار می کنند که گویی هدف نهایی که مد نظر بوده حاصل شده است، یا شخص یا گروه به شخص یا گروه دیگری تبدیل شده است. چارچوب انگار، برای کمک به مردم در زمینهی گسترش درک آنها از وضعیت و دنیای دلخواه آیندهشان، چارچوبی قدرتمند است. شاید این متد مشابه با تلقین باشد اما در اصل کمی متفاوت است.
چارچوب انگار برای چیره شدن مردم بر مقاومت ها و محدودیتهای موجود در نقشهی ذهنی خود از جهان، روش بسیار مناسبی است. چارچوب انگار، معمولا باورهای محدود کننده را با ایجاد مثال های نقض و گزینه های دیگر، به چالش میکشد.
رهایی از محدودیتها با چارچوبهای انگار
چارچوب انگار به ما کمک میکند تا درک کنونی خود را از محدودیت های واقعی کنار بگذاریم و کاملا از نیروی تخیل و تصور خود استفاده کنیم. علاوه بر این، اجازه می دهد توانایی های ذاتی فرد رشد و شکوفا شود.
چارچوب انگار این امکان را میدهد تا فرد از مرز باورهای خود عبور کند. در واقع چارچوب انگار عبارت من را بهجای یک عبارت کلی خالی، به صورت یک عملکرد مینگرد.
نکتهی قابل توجه این است که بسیاری از فرایندها و تکنیکهای ان ال پی از چارچوب انگار استفاده می کنند. مثلا در فرآیندهای هدف سازی و راه حل و رویاپردازی، فرد ابتدا به صورت چنان که اینها ممکن باشند عمل میکند و با چشم ذهنی از آنها تصویر میسازد و کیفیت مطلوب خود را به آن تصویر میدهد.
سپس با استفاده از چارچوب انگار، به آن تصویر جان می دهد تا بتواند آن تجربه را احساس کرده و رفتار ویژهای را تمرین کند که مناسب آن آرزو و هدف باشند. چارچوب انگار از این نظر بسیار مهم است که میتوان فضایی خلق کرد که موجع به تحریک دستگاه اعصاب مفید برای میل به هدف شود.
میلتون اریکسون درباره این موضوع گفته است:
شما میتوانید هر چیزی را وانمود و آن را کنترل کنید.
تکنیک چارچوب انگار ابزاری کلیدی برای مربیان و مشاوران است تا بتوانند برای افراد فضایی خلق کنند تا شخص مورد نظر درک وضعیت فعلی خود را فراموش و به هدفهای آینده فکر کند. تمرینهای بعدی کاربرد چارچوب انگار را برای عبور از باورهای محدود کننده نشان میدهند.
تمرین چارچوب انگار
شخص وضعیت یا هدفی را در نظر میگیرد که در آن تردید دارد. وی باورهای محدود کننده را بهصورت دقیق به مربی خود توضیح میدهد:
- برای من امکان پذیر نیست که انجاماش دهم
- باور دارم که نمیتوانم
- من لیاقت انجام کار را ندارم
مربی با احترام، شخص را با عباراتی از این دست تشویق می کند:
چه اتفاقی میافتد اگر این کار برای شما امکان پذیر باشد؟ چه اتفاقی رخ میدهد اگر شما توانایی انجام این کار را داشته باشید. به چه چیزهایی فکر می کنید یا عمل می کنید یا معتقدید چه چیزهایی متفاوت هستند؟
چنانچه فرد اعتراض یا تداخل دیگری را به مربی بیان کرد، مربی باید با طرح پرسش زیر ادامه دهد:
فکر کنید در حال حاضر این موضوع را با بیان اعتراض حل کردهاید؟
چه تفاوتی احساس می کنید؟
با پرسیدن سوال های مناسب می توانید شخص را در موقعیت مناسبی قرار دهید و به این ترتیب به او کمک کنید.