راه رسیدن به آرامش درونی در واقع راهی هموار برای شما نیست. اگر به مسابقه طناب کشی دقت کرده باشید هر دو گروه انرژی زیادی را صرف میکنند اما ثابت در جایشان میایستند. تناقض درونی نیز مانند مسابقه طناب کشی انرژی زیادی از شما میگیرد بدون اینکه حرکتی داشته باشید.
بهطور معمول تناقض در بخشی ضمیر آگاه و ضمیر ناخودآگاه رخ میدهد. مثلا کاری که قرار است انجام دهید را برنامه ریزی کردهاید اما بخش دیگری از ذهن به شما اجازه انجام آن کار را نمیدهد. مثلا افراد اگرچه میدانند رانندگی با سرعت زیاد خطرناک است اما این کار را انجام میدهد زیرا با تنها چیزی که در همان لحظه آرام میشود جنون سرعت است.
مطالعه کنید: رسیدن به آرامش ذهنی
در علم ان ال پی به این موارد درگیری بخشی از درون شما میگویند که اغلب در ضمیر ناخودآگاه شکل میگیرد. این درگیری بین دو بخش متضاد شما شکل میگیرد که شما را در انجام یا ندادن کاری نهی میکنند.
رسیدن به آرامش درونی و تناضها
برای اینکه به آرامش درونی مد نظر خود برسید باید تضاد و تناقضهای موجود را از بین ببرید و ابتدا آنها را درجه بندی کنید. تناقضها می توانند به شکلهای مختلف و با شدتهای متفاوت رخ دهند. درجه بندی سطوح آنها به شکل زیر میباشد:
- هویت
- ارزشها و باورها
- توانایی و مهارتها
- رفتار
- عوامل محیطی
وقتی به تناقضهایی که با آنها درگیر هستید توجه میکنید درک اینکه این تناقضها در چه سطحی روی دادهاند، در حل آنها به کمک شما میآیند. سلسله مراتب در تناقض ها را سطح ذهنی نیز نامیده اند، چرا که با فرایند فکر کردن شما در ارتباط است و به این شکل تناقضها با مغز و بدنتان نیز مرتبط میشود. این سطوح ذهنی مانند پله های نردبان به شکل سلسله مراتب عمل می کنند. هنگامی که سطح منطقیای را که در آن هستید درک میکنید، حل کردن تناقضها سادهتر خواهد بود.
این تناقضها چگونه در ذهن ما فعالیت میکنند. ممکن است ما بتوانیم با تقویت اراده این تضاد را برطرف کنیم. در این مقاله چند نمونه از این تضادها را بررسی خواهیم کرد.
هویت
ممکن است به عنوان یک فرد مسئولیت پذیر نقشهای زیادی در زندگی داشته باشید. مثلا در محیط کاری شخصیتی که دارید با رفتار و هویتی که در خانه داشته باشید متفاوت باشد. در واقع حضور شما در آن محیط هویت رفتاری و ذهنی شما را تغییر میدهند.
باورها و ارزشها
گاهی مخلوطی از باورها را در ذهن دارید که با هم سازگار نیستند و با ارزش هایی که برای خودتان تعریف کردهاید هماهنگی ندارد. ممکن است شادی را دوست داشته باشید و همزمان بخشی از شما باورش این باشد که لیاقت شادی را ندارید. یا شاید سلامتی و ثروت هر دو برایتان ارزشمند باشد، اما باورتان این باشد که رسیدن به هر دوی آنها غیر ممکن است. این تضاد در باورها و ارزشهایی که برای خودمان تعریف کردهایم شکل میگیرد.
مهارتها
حتما پیش آمده که چندین مهارت را یادگرفتهاید اما نمیدانید کدام برای شما مفید است و مدام برای رسیدن به آرامش درونی و گرفتن یک نتیجه نهایی دچار تضاد ذهنی میشوید. بنابراین تلاش میکنید شغلی پیدا کنید تا در آن از مهارت هایتان به بهترین شکل ممکن استفاده کنید.
شرایط محیطی
گاهی ممکن است بر سر دو راهی گیر کرده باشید و ندانید که با چه کسانی زمان بگذرانید. شاید با افرادی دوست هستید که که خانوادهتان از دوستی شما با آنها راضی نیستند. ممکن است بخشی از وجودتان دوست دارد از خانوادهتان جدا شوید و روی پای خود بایستید. یا حتی به کشور دیگری مهاجرت کنید. این نوع تضاد حاصل شرایط محیطی است که برایتان رخ داده است.
وقتی سطوح منطقیتان با یکدیگر هماهنگ است، شما نیز در هماهنگی کامل خواهید بود. مثلا اگر قصد مهاجرت داشته باشید این تفکر در ذهنتان ایجاد میشود که دیگر نمیتوانید با خانواده زندگی کنید و باید دوستان و اطرافیان خود را ترک کنید. حل این تناقضها با رسیدن به راه حل های بکر و پرسیدن سوال های اثرگذار امکان پذیر است. به این شکل خواهید توانست در هماهنگی با سطوح منطقی خود به هدف مورد نظرتان که آرامش درونی میباشد برسید.