فروش طلایی زمانی رخ میدهد که فروشندگان بتوانند بیشتر از آنچه در تصورشان است محصول خود را به فروش برسانند.
زمانی که در دنیای کسبوکار قرار میگیرید این حس به شما منتقل میشود که میتوانید بهترین مشتریان را داشته باشید یا در برابر رقبای خود بتوانید عملکرد قابل قبولی را ارئه دهید. احتمالا شما نیز این جمله که بین همه رواج دارد را شنیدهاید که افراد موفق در حوزه کسبوکار و فروش نیز حتی اگر بهطور مستقیم فروشنده نباشند بهترین عملکرد را دارند.
این موضوع نیز کاملا درست است که برخی افراد با وجود اینکه بهترین موقعیت را برای فروش دارند باز هم نمیتوانند محصولی که مدتها در ویترین فروشگاه خود مانده است را به فروش برسانند. این حالت را بررسی میکنیم و به باورهای فروشندگان میپردازیم که چطور این دیدگاهها بر فروش آنها تاثیر گذار است و چگونه میتوان به فروش طلایی رسید.
طبق قوانین ان ال پی یکی از مواردی که این فروشندهها همچین احساسی در درون خود تجربه میکنند این است که در پشت هر احساس بدی یک فکر نادرست و یا اشتباه وجود دارد که باعث احساسهای منفی درون فروشندگان می شود و وقتی عمیقتر برسی میکنیم و ریشهیابی میکنیم به این موضوع میرسیم که اکثر آنها باورهای نادرستی در مورد فروش در ذهنشان دارند.
فروشندگان از فروش خود هیچوقت راضی نیستند!
باوری که در فروشندگان و دید مردم نسبت به آنها وجود دارد این است که هرگز از فروشی که داشتهاند راضی نیستند. برای مثال چندان فرقی نمیکند که امروز بیشتر از دیروز توانستهاند محصول بفروشند یا اینکه در ماه جاری نسبت به سال گذشته در همین ماه، فروشی که داشتهاند بیشتر بوده است.
اصرار بر خرید مشتری
برخی بر این باورند که فروشندگان برای خرید محصولی که دارند بیش از حد بر مشتری اصرار میکنند. عدهای این موضوع را التماس برای خرید عنوان کردهاند و عدهای دیگر میگویند این موضوع یک روشی از فروش محصولات مبنی بر گفتگو با خریدار است.
فروشندگان دروغ میگویند؟
قصد نداریم که فروشندگان را تخریب کنیم اما آیا فروشندگان برای فروش محصول خود دروغ میگویند؟ یا توضیحی که از محصول خود دارند بیشتر از آن چیزی است که وجود دارد؟ اعتماد بین مشتری و فروشنده نقش مهمی در تصمیمگیری دارد. این باور اگر وجود داشته باشد که فروشندگان دروغ میگویند چطور میتوان این اعتمادسازی را انجام داد؟
هر کدام از ما انسانها در کودکی و میانسالی در کوچه و بازار این باورها و افکار را نسبت به فروشندگان و یا بازاریابان بارها و بارها شنیدهایم و حال که در مسیر موفقیت قرار گرفتهایم و برای موفقیت و ثروتمند شدن نیاز به فروشندهی حرفهای شدن داریم این باورها راه را بر موفقیت ما میبندد.
فرمول فروش طلایی
ما برای انجام فروش نیاز به یک فرمول یا استراتژی داریم و اگر طبق فرمول درست پیش برویم، تبدیل به یکی از بهترین فروشندهها خواهیم شد. این فرمول سه مرحله دارد.
مرحلهی اول، درک و شناسایی نیاز مشتری
این مرحله ممکن است برای برخی از فروشندگان ساده باشد. درک و نیاز مشتری را باید سریعا شناسایی کنید. برای مثال نیاز یک شخصی که به مغازهی شما (فرض میکنیم مشاور املاک) میآید چیست؟ او بهدنبال خانه برای اجاره یا خریدن نیاز دارد و یا اینکه بهدنبال فروش خانه است. در حقیقت ارتباط اولیه در این نقطه شروع میشود.
مرحلهی دوم، پیدا کردن راهحل
اگر بخواهیم طبق فرمول طلایی پیش برویم این مرحله بعد از شناسایی نیاز مشتری انجام میشود. اینکه مشتری چه چیزی را از شما میخواهد. آیا او اطلاعات کافی دربارهی چیزی که میخواهد دارد؟ اگر اطلاعات دارد نحوه صحبت شما با او چگونه خواهد بود. یا اینکه میخواهد اطلاعات نیاز خود را از شخص فروشنده بشنود و با سوالات او را به چالش بکشد. اینها نیازمند راهحلی هستند تا فروشندگان بتوانند محصول را بهطور درست معرفی کنند.
مرحلهی سوم، رفع نیازها
رساندن مرحله اول (درک و شناسایی نیاز مشتری) و دوم (پیدا کردن راهحل) به هم میباشد. یعنی مشتری باید بهطور کامل درباره آن چیزی که میخواهد اطلاعات داشته باشد. اگر قصد خریداری موبایلی را دارد باید اطلاعاتی کامل از دوربین، اطلاعات سختافزای، تاریخ عرضه و یا موضوعات مرتبط با آن را بداند. در این حالت است که شخص فروشنده از سه نکتهای که فرمول طلایی فروش را شکل میدهد استفاده کرده است.
نیازهای بشریت و مردم تمامی ندارد و روز بهروز بیشتر میشود. کار یک فروشندهی خوب این است که بعد از پیدا کردن نیاز عامل رفع کنندهی نیاز را با نیازمند آشنا کند.