در طول روز چقدر فکر میکنید؟ آخرین باری که با تفکر خلاق خود، خلاقیتی نشان دادهاید کی بوده است؟ زندگی روزمره اغلب مردم، خالی از تفکر است. اکثر مردم هر روز کارهای تکراری را بر اساس عادت انجام میدهند. اما شما برای رسیدن به موفقیت باید تفکر را وارد زندگی روزمره خود کنید. در این مقاله با سطوح مختلف تفکر خلاق و روش سنجش آن آشنا میشوید.
تفکر خلاق یا تفکر نوآورانه
پس از اینکه تفکر را وارد زندگی روزمره خود کردید، میتوانید به مرحلهای بالاتر که خلاقیت است راه پیدا کنید. تفکر خلاق، اوج استفاده از قدرت تفکر است. در حالی که وارد کردن تفکر به زندگی روزمره (تفکر عادتی) حداقل استفاده از قوه تفکر می باشد. برای اینکه به طور پیوسته انسان موفقی باشید، باید از چهارچوب زندگی روزمره خارج شده و سعی کنید به اوج استفاده از قدرت تفکر خود که همان تفکر خلاق یا خلاقیت است، برسید.
از تفکر خلاق به تفکر مگا نوآورانه
تفکر مگا نوآورانه، شکلی از تفکر خلاق است که باعث میشود یک نوآوری منجر به میلیونها تغییر دیگر شود. محصول این نوع از تفکر، باعث خلق میلیونها محصول دیگر میشود. مثلا نوآوریهایی مثل اختراع چرخ، تلفن، تلگراف و کامپیوتر، هر کدام اکتشافات علمی بودند که باعث بوجود آمدن هزاران اختراع و میلیونها محصول مرتبط با خود شدهاند. تفکری که محصولات این چنینی را بوجود میآورد، یقینا از کیفیت بالایی برخوردار است. در واقع برای رسیدن به تفکر مگا نوآورانه، باید کیفیت نوآوری بسیار بالایی داشته باشیم.
کیفیت نوآوری چیست و چگونه میتوان یک نوآوری را با کیفیت دانست؟
نوآوری به خودی خود می تواند کیفیتی بالا یا پایین داشته باشد. برای مثال فردی یک ایده به ذهنش میرسد که ممکن است به نظر او جدید باشد. با وجود این، وقتی او ایدهاش را برای دیگران مطرح می کند، متوجه میشود ایدهاش را شخص دیگری مطرح کرده، یا شبیه به ایدهای است که قبلا درباره اش فکر شده. هر چند این ایده حاصل تفکر خلاق صاحب ایده است، اما این نوآوری کیفیت پایینی دارد. برای سنجش کیفیت نوآوری باید به ۵ عامل توجه کنیم.
چگونه کیفیت یک نوآوری را تشخیص دهیم؟
برای تشخیص کیفیت یک نوآوری باید به حوزه تاثیرگذاری آن توجه کنیم. اگر یک نوآوری زندگی شخصی ما را تحت تاثیر قرار دهد، قطعا مطلوب بوده و واقعا یک نوآوری به حساب میآید. اما اگر این نوآوری زندگی خانوادگی ما را تحت تاثیر قرار دهد، طبیعتا نسبت به حالتی که زندگی شخصی ما را بهبود میبخشد، از ارزش بیشتری برخوردار است. بنابراین کیفیت نوآوری را با توجه به ۵ حوزهی اثر گذاری میتوان تشخیص داد.
- حوزه فردی
- حوزه خانوادگی
- حوزهای در محل کسب یا مدرسه
- حوزهای در محیط شهر یا کشور
- حوزه جهانی
اگر مدعی هستیم که به یک اختراع و نوآوری با سطح کیفی بالا دست یافتهایم، نوآوری ما باید راه حلی جدید برای مشکلی در سطح جهانی ارائه کند. یعنی هم حوزه مشکل باید جهانی باشد و هم راه حل ما باید به صورت جهانی قابل اجرایی شدن باشد. مثلا مشکل کمبود آب یک مشکل جهانی است. اما اگر ما به راه حلی برسیم که فقط در محدودهای خاص قابلیت اجرایی شدن داشته باشد، نمیتوانیم ادعا کنیم به یک نوآوری با بالاترین سطح کیفی رسیدهایم.
چگونه صلاحیت یک نوآوری، در دنیا بررسی میشود؟
برای صلاحیت دادن به یک ابداع یا یک ایده و برای به ثبت رساندن آن، یکی از پانزده هزار دانشمندی که برای سازمان ثبت اختراعات آمریکا مشغول به کارند، بر روی آن بررسی و تحقیق میکند تا از تکراری نبودن آن ایده یا اختراع اطمینان حاصل شود. بنابراین کسی که چیز جدیدی را ثبت می کند، در لحظه ثبت آن در بالاترین نقطه از سلسله مراتب نوآوری قرار دارد. این مطلب درباره سلسله مراتب نوآوری، می تواند درباره اکتشافات نیز به کار رود.
کشف کردن به عنوان بالاترین حد نوآوری، با تمام کشفیاتی که در آن حوزه وجود دارد مقایسه می شود و اگر بینظیر شناخته شد، شخص را به یک کاشف تبدیل می کند. کشف کردن به یافتن یک شی یا یک پدیده یا قاعده و قانون موجود در طبیعت گفته می شود. این کار چیز جدیدی به طبیعت اضافه نمی کند، تنها دید انسان را تغییر می دهد. با این وجود اکتشافات نیز منجر به ابداعات، اقدامات و فرصت های جدید بیشماری میشود.
اکتشافات در سلسله مراتب نوآوری، بالاتر از ابداع است. به این علت که اکتشافات با واقعیتهای مادی جدیدی سر و کار دارند. وقتی چیزی کشف می شود، از همین کشف، میتوان به هزاران ابداع و ایده دیگر رسید. بنابراین هر کشف میتواند به عنوان مگا نوآوری شناخته می شود. مکتشفان شانس بسیار بالایی برای جاودانه کردن نام خود در تاریخ بشریت دارند و این به دلیل اهمیت و ارزش بالای اکتشافات است.
علاوه بر مگانوآوری علمی و فنی، نوآوری آموزشی نیز ممکن است وجود داشته باشد، زمانی که یک شخص مطلبی را برای هزاران معلم شرح می دهد و آن معلمین نیز به نوبه خود آن را به میلیون ها دانش اموز منتقل می کنند.
لطفا فکر کنید و خلاق باشید
بنابراین اگر دوست دارید شما هم جز انسانهای موفقی باشید که در زندگی انسانهای دیگرا تاثیر مثبت میگذارند، در قدم اول تلاش کنید تفکر را به زندگی روزمره خود راه دهید. از این پس قبل از گفتن هر چیزی یک نفس عمیق بکشید و به این فکر کنید که حرفی که میخواهید بزنید یا کاری که میخواهید انجام دهید، چقدر جدید است؟ گفتن آن چقدر میتواند برای مردم و اطرافیان مفید باشد؟ چقدر لازم و ضروری است؟ قبل از ارائه مطلب در رسانهها و شبکههای اجتماعی از خود بپرسید: آیا حرفهایتان ارزش و تازگی کافی برای میلیونها بار تکرار شدن را دارد؟ قبل از گفتن هر چیز عمیقا به آن فکر کنید.
گروه اموزشی پژوهشی فرشید پاکذات