اغلب ما انسانها از منطق خود برای رسیدن به موفقیت استفاده میکنیم. یعنی اینکه تمام راههایی که موجود است را بررسی میکنیم و مسیری که درست است را با منطق خود انتخاب میکنیم. بسیاری بر این باورند که اگر منطق درست شکل نگیرد این مسیر به موفقیت ختم نمیشود.
ما معتقدیم که استراتژیها و روشهایی که برای کسبوکار یا برنامههایی که برای آینده خود داریم همگی بر طبق منطق خودمان انجام شده پس حتما دلیل درستی پشت این تصمیمات نهفته است. همینطور که منطق میتواند درست باشد تحقیقات بسیار زیادی نشان داده است همیشه آن چیزی که منطق ما میگوید درست نیست.
منطق نمیتواند همیشه درست باشد
دنیل کانمن برنده جایزه نوبل در سال ۲۰۰۲ معتقد است خطاهای رایج انسانی از اکتشاف و سوگیری ناشی میشوند و تصمیماتی که انسانها میگیرند ممکن است در ظاهر منطقی باشند اما اکثر این تصمیمها از تعصبات و علم ناکافی نسبت به موضوعات شکل گرفته است.
اگر ما تمام تصمیماتی که به ظاهر منطقی است را بپذیریم باید تمام نتایجی که در قبال آن میگرفتیم مثبت باشد. اما اینطور نبوده و نخواهد بود. از دیدگاه انسان منطق یک مسیر درست و بر حسب فکر و عقل میباشد که نباید درصد خطایی در آن باشد. اما اگر این طرز فکر را درباره منطق داشته باشیم با کمی تفکر میبینیم که حتی اکثر دانشمندان نیز خطا داشتهاند و هیچ تصمیمی حتی بر پایهی منطقی بودن نیز به موفقیت منجر نمیشود.
انسان بنا بر اطلاعاتی که از قبل دارد تصمیمات خود را میگیرد بنابراین تمام تمرکز خود را برای تصمیم جدیدی که میخواهد بگیرد بر اطلاعات قبلی خود در آن موضوع میگذارد. برای مثال اگر اطلاعات شما درباره موضوعی پراکنده باشد ابتدا سعی میکنید با جمعآوری اطلاعاتی که در آن حوزه در مغزتان وجود دارد را جمعآوری کنید و سپس تصمیمی که فکر میکنید منطقی است را بگیرید. به همین دلیل تمرکز نداشتن هنگام تصمیمگیری بهترین روش برای ترک عادات قبلی میباشد.
مسئلهي بودن یا نبودن منطق
تمام متن بالا اشاره نمیکند که ما نباید منطقی باشیم. منطق مانند بازی کردن با قوانین است. اگر شما تصمیمی منطقی میگیرید به این معناست که تمام جوانب آن را با اطلاعاتی که داشتهاید سنجیدهاید. پس اگر اطلاعات شما درباره موضوعی بیشتر باشد تصمیمی که با منطق خود میگیرید خیلی مطمئنتر از تصمیمی میباشد که با احساس خود گرفتهاید. در بعضی مواقع نیز منطق شما نیز باعث تناقض میشود. اگر بدانم سیمهای تلویزیون به پریز وصل شده است ولی اگر بعد از روشن کردن آن متوجه روشن نشدن آن شویم کمی به منطق خود درباره اینکه پریز به برق متصل است یا خیر یا اینکه ریموت تلویزیون به خوبی کار کرده است شک میکنیم.
دیدگاههای شخصی را جدا کنیم
در بالا به این موضوع اشاره کردیم که منطق همیشه نمیتواند درست باشد. اما این دلیل نمیشود ما تمام نقطه نظرات شخصی خود را درباره مسائل درست تلقی کنیم. تصور کنید که دو شخص در یک خانواده میخواهند از یک غذا استفاده کنند. شخص اول به بویِ بد غذا اشاره میکند و این را عاملی میداند که از خوردن آن صرف نظر کند و شخص دوم هیچ ایرادی در بوی غذا پیدا نمیکند. در اینجا چه اتفاقی رخ میدهد؟
زمانی شخص اول میتواند این موضوع را اثبات کند که ایرادی در مواد اولیه غذا یا نحوه پخت آن پیدا کند و در غیر این صورت دیدگاهی که بیان کرده است یک نقطه نظر شخصی است. منطق نیز در مسیر موفقیت چنین وظیفهای را ایفا میکند. هنگامی میتوانید یک مسیری را شکست خورده بدانید که تمامی دلایل منطقی خود را مبنی بر موفق نبودن با انجام کاری خاص عنوان کنید. در غیر این حالت دیدگاه شما یک نظر شخصی میباشد که صرفا بر اساس تجربیات دیگران یا شنیدهها میباشد.
شما چقدر از منطق خود برای رسیدن به اهداف استفاده میکنید؟ آیا در زندگیتان تاثیر داشته است؟ برای آشنایی بیشتر با نحوه اثرگذاری منطق مقالهی منطق انسان چگونه شکل میگیرد را مطالعه کنید.