43000313 - 021

با ما در تماس باشـید

استعاره و مثال از دید ان ال پی چه تاثیری در زندگی ما دارند؟

استفاده از استعاره و مثال در مقابل استفاده از استدلال و تحلیل قرار می‌گیرد. هر کدام جایگاهی خاص خود را در زندگی دارند. در این مقاله قصد داریم به تاثیر استفاده از استعاره، مثال و داستان‌گویی در زندگی بپردازیم.

ابتدا توضیح می‌دهیم وقتی از استدلال استفاده می‌کنیم چه اتفاقی برای ذهن می‌افتد، سپس به تاثیر استفاده از استعاره و مثال روی ذهن پرداخته و اهمیت آن را توضیح می‌دهیم.

وقتی استدلال می‌کنیم چه تاثیری روی ذهن مخاطب می‌گذاریم؟

حتما برای شما پیش آمده که در بحث با دیگران به بن‌بست برسید. خیلی اوقات این اتفاق برای ما حیرت انگیز است. چرا که با خود می‌گویم: «تمام حرف‌های من همراه با استدلال و منطق بود. چرا طرف مقابل حرف‌های من را قبول نمی‌کرد؟ چرا آن‌ها را متوجه نمی‌شد؟»

علت این اتفاق به ماهیت استدلال و منطق و همینطور ماهیت و ساختار ذهن ما مربوط می‌شود. می‌دانیم که ذهن هر انسانی از دو بخش خودآگاه و ناخودآگاه تشکیل شده است. هر یک از نیمکره‌های مغز با یکی از این بخش‌ها در ارتباط است. بنابراین ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه ما هر یک ویژگی‌های مخصوص به خود را دارد.

وقتی ما از استدلال استفاده می‌کنیم، نیمکره‌ی چپ مغز مخاطب که وظیفه‌ی استدلال و تحلیل کردن را دارد درگیر می‌کنیم. به عبارت دیگر، ما خود را در مقابل خودآگاه و منطق فرد قرار می‌دهیم. بنابراین موفقیت ما در این شرایط تا حد زیادی وابسته به این است که چقدر با مخاطب خود باورهای مشابه داریم.

در صورتی که جهت فکری ما و مخاطب متفاوت باشد، منطق فرد مقابل، یا به عبارتی خودآگاه مخاطب در برابر ما مقاومت می‌کند. به همین دلیل بحثی که شروع کرده‌ایم بدون رسیدن به نتیجه ادامه پیدا کرده یا وارد بن‌بست می‌شویم.

وقتی از استعاره و مثال استفاده می‌کنیم، چه اتفاقی در ذهن مخاطب می‌افتد؟

وقتی از استعاره و مثال استفاده می‌کنیم، چه اتفاقی در ذهن مخاطب می‌افتد؟
با استفاده از مثال و استعاره ضمیر ناخودآگاه را مخاطب قرار می‌دهیم

بر خلاف استدلال کردن، در استفاده از استعاره و مثال ما با منطق یا خودآگاه مخاطب رو در رو نمی‌شویم. هر چند در یک گفتگو یا بحث، خودآگاه مخاطب هوشیار است، اما توانایی درک استعاره و مثال، امری‌ست که در تخصص نیمکره‌ی راست است نه نیمکره‌ی چپ.

ما موقع استفاده از استعاره یا مثال، چیزی را به چیز دیگر تشبیه می‌کنیم. در واقع مفهومی را در پشت جملات خود به ذهن مخاطب انتقال می‌دهیم. دریافت چنین مفاهیمی در حوزه‌ی توانایی نیمکره چپ یا خودآگاه نیست. بنابراین با این روش می‌توانیم با وجود هوشیار بودن خودآگاه با ناخودآگاه فرد ارتباط برقرار کنیم.

در نتیجه وقتی از مثال، استعاره یا داستان گویی و قصه استفاده می‌کنیم، از سد خودآگاه مخاطب رد شده و با ناخودآگاه او وارد گفتگو می‌شویم. در واقع می‌توان گفت استعاره و مثال ابزاری برای برقراری ارتباط میان خودآگاه و ناخودآگاه است.

گاهی اوقات با استدلال کردن حتی باعث انحراف ذهن مخاطب می‌شویم. چرا که خودآگاه مخاطب را درگیر موضوعی می‌کنیم که توان ذهنی او را به خود اختصاص می‌دهد. این در حالی‌ست که ناخودآگاه فرد به خاطر ساده لوح بودن، داستان‌ها را به راحتی می‌پذیرد.

خیلی اوقات ممکن است فردی دربرابر شنیدن یک موضوع که همراه با استدلال بیان می‌شود، از خود مقاومت نشان دهد، اما اگر راهی برای بیان آن موضوع در قالب یک داستان و با استفاده از استعاره پیدا کنید، همان موضوع را به راحتی می‌پذیرد.

ذهن ما چگونه استعاره و مثال را درک می‌کند؟

ذهن ما چگونه استعاره و مثال را درک می‌کند؟
ضمیر ناخودآگاه در دریافت مفاهیم داستان‌ها تخصص دارد

ما تمام استعاره‌ها و ضرب المثل‌ها را نشنیده‌ایم. شاید حتی با شنیدن یک ضرب المثل یا داستان به مفهوم موجود در آن پی نبریم. اما اشتباه نکنید! این خودآگاه یا همان منطق ماست که متوجه مفاهیم پیچیده شده در داستان‌ها نمی‌شود. کلمات و تصاویری که داستان‌ها در ذهن ما می‌سازند، کار خود را انجام می‌دهند.

بعد از شنیدن یک داستان، ضرب المثل یا استعاره، کم‌کم کلمات و ارتباط مفهومی آن‌ها در ضمیر ناخودآگاه شما کشف شده و روی ذهن شما اثر خود را می‌گذارند. خیلی از داستان‌ها مثل داستان رابین هود هستند که بدون آنکه خودمان بدانیم، تاثیر قابل توجهی بر ذهن و زندگی ما دارند.

به خاطر به همین دلیل است که اینشتین می‌گوید:

مثال آوردن، یکی از راه‌های آموزش نیست، بلکه تنها راه آموزش است

اینشتین

یکی از توانایی‌های جالب توجه وارن بافت، به عنوان کسی که سال‌ها در لیست ثروتمندترین افراد دنیا قرار داشته، این است که می‌تواند مفاهیم سخت و پیچیده‌ی اقتصادی را به زبانی ساده و قابل فهم برای همگان بیان کند. راز این توانایی وارن بافت، در استفاده از استعاره‌ها و داستان‌گویی نهفته است.

در طول تاریخ، فیلسوفان، معلمان و هنرمندان بسیاری از قدرت استعاره‌ها برای بیان مفاهیم سخت و پیچیده استفاده کرده‌اند. ما هم با آگاهی از قدرت استعاره‌ها، ویژگی‌های مغز، ذهن و ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه، می‌توانیم در برقراری ارتباط با دیگران و رسیدن به اهداف‌مان قدرتمندتر عمل کنیم.

گروه آموزشی پژوهشتی فرشید پاکذات

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *