همانطور که تمامی ورزشکاران موفق الگوی مشابهی برای رسیدن به موفقیت دارند، نوابغ هم الگوهای مشابهی در نوع فکر کردن و زندگی دارند. ان ال پی این الگوها را بررسی کردهاست و شما میتوانید در این مقاله، الگوهای مشترک بین نوابغ را مطالعه نمایید.
چه الگوهای مشترکی در تفکر و زندگی نوابغ وجود دارد؟
ان ال پی برای پاسخ به اینکه چه موارد مشترکی بین نوابغ وجود دارد، ابتدا تعداد زیادی از افرادی را که به عنوان نابغه شناخته شدهاند شناسایی کرده. سپس فرایندها و استراتژیهای شناختی آنها را مقایسه و مشخصات و ویژگیهای مشترک میانها را استخراج کرده است. اگر چه تفاوتهای زیادی میان افراد وجود دارد، اما برخی الگوهای مشترک را میتوان بین آنها شناسایی کرد. گروه آموزشی پژوهشی فرشید پاکذات، الگوهایِ شناسایی شدهی مشترک بین نوابغ را در ادامه توضیح میدهد.
۱- داشتن توانایی کاملا پرورش یافته در مشاهده
خوب دیدن قطعا یک توانایی به حساب میآید. اما بررسیها نشان داده، تمام نوابغ در این ویژگی مشترک هستند. تمام آنها توانایی بسیار خوبی در مشاهده داشتهاند. البته منظور این نیست که از حواس دیگر زیاد استفاده نمیکردهاند. اما ظاهرا مشاهده (خوب دیدن)، عاملی هدایت کننده در نبوغ آنها بوده است.
۲- داشتن ارتباط پرورش یافته بین حواس
همانطور که گفتیم تمرکز اصلی نوابغ روی دیدن است. اما آنها معمولا از تمام حواس خود استفاده میکنند و توانایی این را دارند که ارتباطی قوی بین حواس خود برقرار کنند.
۳- بررسی مسئله از ابعاد مختلف
یکی از ویژگیهای مشترک نوابغ، توانایی بررسی مسئله یا فرایند از ابعاد مختلف به غیر از زاویه معمول است. افراد نابغه این توانایی را دارند که مسائل را از ابعاد مختلف بررسی کنند و در مسائل مختلف ابعادی جدید را کشف کنند که دیگران به آن توجه نکردهاند. مثلا برای قرنها سیب از درخت میافتاده و افراد مختلفی این صحنه را دیدهاند. اما این نیوتن بود که به این مسئله از زاویهای جدید نگاه کرد و از خود پرسید چرا باید سیب به سمت زمین بیافتد؟
۴- توانایی بسیار توسعه یافته در حرکت میان دیدگاه های مختلف
نوابغ غیر از اینکه میتوانند ابعاد مختلفی از یک مسئله را کشف کنند، توانایی درک زاویه دید دیگران به مسئله را دارا هستند. یعنی میتوانند غیر از دیدگاه خود، دیدگاه شخص مقابل و دیدگاه کسی که ناظر بر آنهاست را نیز درک کنند.
۵- توانایی حرکت بین چشم اندازهای مختلف برای تحلیل مسئله
تمام نوابغ میتوانند برای حل یک مسئله، بین ابعاد مختلف یک مسئله حرکت کرده و آن مسئله را تحلیل کنند. به این ترتیب میتوانند تصویری بزرگتر از مسئله برای خود بسازند و مسائل را راحتتر حل کنند.
۶- حفظ حلقهی بازخوردی میان تخیل و واقعیت
نوابغ قادر هستند میان اصول و قواعد جهان هستی و مدلهای ذهنی خود به خوبی ارتباط برقرار کرده سپس این ارتباطها را با بیانی مشخص و واضح به دیگران منتقل کنند. یکی از نقاط مشترک نوابغ بیان افکار خود در قالب مثال است.
۷- قدرت اجرایی کردن نظریات و نقد آنها
نوابغ فقط نظریه پرداز نیستند، آنها مهارت و توانایی تبدیل نظریه به واقعیت و تفکر نقادانه در خصوص نظریهی خود را نیز دارند. یعنی افراد نابغه فقط نظریه پردازی نمیکنند. بلکه هم نظریات خود را نقد کرده و هم آنها را اجرایی میکنند.
۸- پرسیدن سوالات پایه ای
نوابغ روی سوال بیشتر از جواب تمرکز میکنند. آنها در مقابل سوالهای خود جسور و در برابر جوابهای خود فروتن هستند. یعنی از سوال کردن و زیر سوال رفتن ترسی ندارند و در مقابل زیر سوال رفتن جوابهای خود را مقاومت نمیکنند.
9- استفاده از تمثیل و استعاره
افراد نابغه مدام از استعاره، تمثیل و تفکر غیر خطی استفاده میکنند. به نظر میرسد استعاره و تمثیل در مرکز تمام فعالیت های نوابغ قرار گرفته است. اینشتین میگوید:
مثال زدن یکی از راه آموزش نیست. تنها راه آموزش است.
۱۰- داشتن هدفی فراتر از شخصیت
افرادی که دارای نبوغ بالا هستند دلیل فعالیتهای خود را چیزی غیر از شهرت یا پول میدانند. آنها خدمات خود را برای چیزی بزرگتر از خودشان انجام میدهند. آدم های مخترع و خلاق زیادی هستند که نابغه نبودهاند، شاید این ارتباط با چیزی بزرگتر است که آنها را از بقیه ی کسانی که ابداع و اختراع داشته اند مجزا کرده است.
گروه آموزشی پژوهشی فرشید پاکذات