43000313 - 021

با ما در تماس باشـید

چطور با افزایش روحیه، به درمان بیماری صعب العلاج کمک کنیم؟

چطور میشه روحیه‌ی کسی که دچار بیماری صعب العلاج شده رو حفظ کرد یا حتی افزایش داد؟ همه می‌دونیم برای درمان بیماری‌هایی مثل سرطان روحیه مریض خیلی مهمه. بنابراین پیدا کردی راهی برای افزایش روحیه‌ی افرادی که دچار بیماری صعب العلاج شدن می‌تونه تاثیر به شدت چشمگیری در درمان این بیماران داشته باشه. در این نوشته مهم‌ترین روش برای افزایش روحیه‌ی این بیماران رو توضیح می‌دیم.

چطور باید به کسی که دچار بیماری صعب العلاج هست روحیه بدیم؟

چطور باید به کسی که دچار بیماری صعب العلاج هست روحیه بدیم؟

در یک مقاله دیگه ۳ تکنیک ان ال پی رو توضیح دادیم که با اون‌ها میشه بیماری‌ها رو سریع‌تر درمان کرد. میتونید این مطلب رو اینجا مطالعه کنید: «آموزش ۳ روش برای بهبود بیماری به کمک تکنیک‌های ان ال پی (NLP)». این ۳ تکنیک برای کسانی مناسب هست که خودشون عزم درمان سریع‌تر رو دارن. اما مواردی که در اینجا می‌خونید، آگاهی‌هایی رو به اطرافیان بیمار میده که باعث میشه اون‌ها بتونن به درمان بیمارشون کمک کنن.

اگه در بین اطرافیانتون کسی هست که به بیماری صعب العلاج دچار  شده، حتما میدونید گاهی اوقات هیچ حرف مثبتی روی این افراد اثر نمی‌کنه. انگار این بیماران دیواری آهنی دور ذهن خودشون کشیدن و با هیچ حرفی نمیشه امید به زندگی رو به اون‌ها منتقل کرد. حتما هم می‌دونید اکثر کسانی که تونستن یک بیماری صعب العلاج رو شکست بدن، روحیه‌ی قوی داشتن.

چه تفاوتی هست بین کسانی که با روحیه‌ی قوی بیماری صعب العلاج رو شکست میدن و کسانی که ناامید هستن و با بیماری‌شون مبارزه نمی‌کنن؟ اصلی‌ترین تفاوت این دو دسته، باورهای اون‌ها هست. در این نوشته ۳ نوع از باورهایی که در درمان بیماری موثر هستند رو از دید ان ال پی (علم برنامه ریزی عصبی – کلامی)  توضیح می‌دیم. در ادامه ۳ نکته آموزشی برای راهنمایی به کسانی که تصمیم دارن به یک بیمار کمک کنن یادآور می‌شیم.

۱- باورهای مربوط به علت

سعی کنید بفهمید بیمار چه باورهایی درباره دلیل بیماریش داره؟

یکی از باورهایی که روی درمان بیماری، مخصوصا یک بیماری صعب العلاج تاثیر زیادی داره، باورهایی هست که به علت بیماری مربوط میشه. هر وقت دیدید کسی درباره بیماری خودش صحبت میکنه و از کلمه «چون» استفاده می‌کنه، خوب دقت کنید. در این لحظه احتمالا فرد بیمار داره باور خودش درباره علت بیماری رو توضیح میده.

بعضی از باورها به شدت مانع درمان بیماری صعب العلاج هستن. باورهایی مثل اینکه: من به خاطر بدی‌هایی که در حق فلانی کردم سرطان گرفتم. این نوع باورهای از این جهت مانع درمان هستن که در عمل هم تاثیر داروها رو کمرنگ میکنن، هم امید بیمار به درمان رو از بین می‌برن چون علت بیماری رو به یک عامل بیرونی وابسته میکنن و تا اون عامل وجود داشته باشه بیماری هم ادامه داره.

وقتی شما به چیزی باور دارید همون اتفاق برای شما میوفته. شاید افرادی رو دیده باشید که واقعا باور دارن خوش شانس هستن و مدام خوش شانسی میارن. این اتفاق ۲ علت داره. یکی اینکه وقتی شما به چیزی باور دارید، روی همون تمرکز می‌کنید و ما رو هر چیزی تمرکز کنیم به همون می‌رسیم. علت دوم هم اینه که وقتی ما به چیزی باور داریم، پیام مربوط به باورمون رو به جهان هستی ارسال می‌کنیم و نتیجه‌ای متناسب با پیامی که ارسال کردیم دریافت می‌کنیم. بنابراین وقتی به یک باور منفی درباره علت بیماری برسیم، این باور منفی مانع درمان بیماری صعب العلاج میشه.

۲- باورهایی درباره معنا

برای اینکه باورهایی که به معنای بیماری اشاره دارند رو بهتر توضیح بدیم یک مثال می‌زنیم. فرض کنید بیماری صعب العلاج مثل یک سفر هست. مشخصه که مقصد این سفر یا درمان و بهبودی هست، یا عدم بهبودی. مسائل مختلفی تو یک سفر، رسیدن یا نرسیدن ما به مقصد رو مشخص میکنن. همینطور موارد مختلفی هستن که باعث میشن به مقصد اصلی برسیم یا راه رو اشتباه بریم و به مقصد دیگه‌ای برسیم.

دو مورد از این موارد، «نقطه شروع سفر» و «مسیر سفر» هستن. نقطه شروع سفر برای بیماری صعب العلاج، باورهایی هست که به علت بیماری اشاره دارند. مسیر این سفر هم باورهایی هستند که به معنای بیماری اشاره دارن. شما اگه تو سفری که در پیش دارید یک پیچ رو اشتباهی بپیچید، قطعا به مقصد دلخواه نمی‌رسید.

بیمار معمولا این نوع باورها رو به این صورت بیان میکنه: وقتی تو جواب آزمایشم فلان چیز این تغییر رو کرده، یعنی من دیگه خوب نمی‌شم. یک نمونه باور مثبت هم اینه: دکتر میگه جواب آزمایشم نشون میده بیماری در حال پیشرفته اما من احساس میکنم حالم بدتر نشده، این یعنی این بیماری رو من اثر نداره.

۳- باورهایی درباره مرزها

این باورهای معمولا تصور بیمار درباره سرانجام بیماری رو توضیح میده. چند نمونه از باورهای منفی درباره مرزها برای کسانی که دچار بیماری صعب العلاج هستند این موارده: «من دیگه عمر خودمو کردم، من شایستگی درمان شدن یا شفا گرفتن رو ندارم، اگه شیمی درمانی هم بکنم نتیجه‌ای نمی‌گیرم».

باورهای منفی که درباره مرزها هستند معمولا مانع هر نوع تغییر میشن. معمولا این باورها هستن که به شدت مانع شنیدن هر حرف مثبتی میشن. معمولا بیمارانی که دچار بیماری‌های صعب العلاج هستند، خودشون نسبت به این باورها ناهوشیارند و همین باعث میشه این باورها قوی‌تر عمل کنند.

پیشنهاد میکنم اگه تصمیم دارید با شناسایی باورها به کسی کمک کنید حتما این مطلب رو مطالعه کنید: «از نگاه ان ال پی باورها و عقاید ما چگونه شکل می‌گیرند؟» چون بهتون کمک می‌کنه بهتر متوجه بشید که باورها چطور شکل میگیرن. اینطوری شناسایی باورها و تغییرشون هم راحت‌تر میشه. البته در شناسایی باورها باید مراقب باشید تو ۳ تا دام نیوفتید. اگه در این دام‌ها بیوفتید ممکنه نه تنها به بیمارتون کمک نکنید، بلکه اون رو تحت فشار هم قرار بدید. در ادامه این دام‌ها رو توضیح می‌دیم.

دام اول: بازتاب باورها

بازتاب باورها

خیلی اوقات وقتی یک نفر داره تلاش میکنه باورهای فرد دیگه‌ای رو شناسایی کنه، تمایل داره برای باورهایی که خودش داره، در طرف مقابل شواهد و مدارکی پیدا کنه. یعنی ذهن فرد به طور ناخودآگاه به جای اینکه باورهای طرف مقابل رو به درستی تشخیص بده، باورهای خودش رو در اون فرد می‌بینه.

مثلا اگه شما تو زمینه‌ای مشکل داشتید، ممکنه همون مشکل رو به فرد مقابل تعمیم بدید و به این نتیجه برسید که اون هم همین مشکل رو داره. البته تعمیم یکی از فیلترهای ذهنی هست که ارتباطات انسان‌ها رو شکل میده. اگه دوست دارید بیشتر درباره فیلترهای ذهنی اطلاعات بدست بیارید می‌تونید این نوشته رو مطالعه کنید: «فیلترهای ذهنی ۳ گانه را بشناسید تا ارتباط بهتری با دنیا برقرار کنید».

دام دوم: نعل وارونه

در زمان‌های قدیم وقتی سواره نظام یک ارتش می‌خواست دشمن رو فریب بده، به اسب‌ها نعل وارونه میزد. اینطوری اگه سواره نظام از شرق به غرب حرکت می‌کردند، ردیاب‌های دشمن فکر میکردن جهت حرکت از غرب به شرق بوده. ممکنه ما هم در شناسایی باورهای کسی که به یک بیماری صعب العلاج دچار شده تو همین دام بیوفتیم.

این حالت زمانی اتفاق میوفته که ما به حرف‌های یک بیمار گوش بدیم و احساساتی در ما بوجود بیاد. بعد برای بوجود اومدن این احساسات، خودمون توضیحی خلق می‌کنیم. بعد تصور کنیم، توضیحی که خودمون خلق کردیم، باور فرد مقابل هست. به این ترتیب خودمون رو فریب می‌دیم. در واقع در این حالت ما توضیحی که برای احساسات خودمون خلق کردیم رو به جای باور بیمار قرار می‌دیم.

دام سوم: پرده دود آلود ابهام

دام سوم معمولا زمانی اتفاق میوفته که به باورهایی نزدیک میشیم که به هویت بیمار ارتباط داره یا باورهایی که بیمار به هر دلیل تمایل داره اون‌ها رو مخفی کنه. در این شرایط معمولا بیمار ناگهان شروع به پنهان کاری میکنه یا بحث رو عوض میکنه. اغلب مواقع وقتی شما به محدوده این نوع باورها وارد میشید، فرد مقابل به صورت ناخودآگاه پریشان میشه و مبهم‌گویی میکنه.

اگه با همچین شرایطی روبرو شدید نشونه‌ی اینه که بیمار از رو در رویی با این باور دوری میکنه. دو تا نکته در این شرایط مهمه. یکی اینکه حواستون باشه مبهم گویی یا عوض کردن بحث توسط فرد مقابل شما رو گمراه نکنه. نکته دوم هم اینه که بهتره به طور مستقیم برای بدست آوردن اطلاعات تلاش نکنید. چون یا اطلاعات درستی بدست نمیارید. یا بیمار رو تحت فشار میذارید که براش خوب نیست. یا به کلی ارتباطی مثبتی که برای ایجاد کردنش زحمت کشیدید از بین میره.

امیدواریم اگه در اطراف خودتون بیماری دارید که دچار بیماری صعب العلاج شده، بتونید با استفاده از این روش‌ها، باورهای منفیش رو شناسایی کنید و بتونید به بهبودش کمک کنید.

گروه آموزشی پژوهشی فرشید پاکذات

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *