شاید از خودتان پرسیده باشید: «چرا هیچ تغییری در زندگی من ایجاد نمیشود؟» یا مثلا شاید بارها از خودتان سوال کرده باشید: «چرا وضع مالی من بهتر از قبل نمیشود؟». اکثر انسانها چراهای زیادی در زندگی دارند، اما از قدرت پرسش بیاطلاع هستند. اگر ما انسانها از قدرت پرسش اطلاع داشته باشیم، میتوانیم سوالاتی را پیدا کنیم که زندگی ما رو زیر و رو میکنند.
در این مقاله شما را با پرسشهایی که زندگیتان را زیر و رو میکنند آشنا میکنیم. بعد از خواندن این مقاله، سوالاتی رو پیدا میکنید که با طرح آنها در زندگیتان، میتوانید مسیر زندگی خودتان را طوری که دوست دارید تغییر دهید. پس اگر از اوضاع زندگی خود راضی نیستید، توصیه میشود تا انتهای این مقاله همراه ما باشید.
جایگاه پرسشهای ذهنی در زندگی ما
یکی از ویژگیهای ذهن ما این است که در برخورد با هر اتفاقی، پرسشهایی را مطرح میکند. البته خیلی اوقات خود ما نیز از طرح این پرسشها آگاهی نداریم. یعنی ذهن ما به صورت ناخودآگاه این سوالات را طرح میکند. معمولا در برخورد با هر اتفاقی، اولین پرسشی که ذهن ما مطرح میکند این است که ماهیت این اتفاق چیست؟
وقتی ذهن ما درباره ماهیت اتفاق سوال میکند، میخواهد به این جواب برسد که این اتفاق درد آورد است یا لذت آفرین؟ بعد از رسیدن به پاسخ اولین پرسش، دومین پرسشی که ذهن ما مطرح میکند این است که راه فرار از این درد یا بدست آوردن آن لذت چیست؟
در واقع میتوان گفت پرسش، پایه و زیربنای بسیاری از فعالیتهای ذهنی ما را تشکیل میدهد. وقتی قضاوت میکنیم یک سری پرسش و پاسخ در ذهن ما ایجاد میشود. زمانی که در حال تحلیل و بررسی هستیم، در حقیقت مشغول طرح سوال و پیدا کردن جواب آنها هستیم. بنابراین تفکر چیزی نیست جز طرح سوال و رسیدن به جواب.
تغییر زندگی با استفاده از قدرت پرسش
نتیجهی مطرح شدن پرسش در ذهن ما، این است که باعث ایجاد افکار میشود. میدانیم که افکار ما، احساسات ما را شکل میدهند. همین الان به یک روز خوب فکر کنید. روزی که خاطرهی خوبی برای شما به همراه داشته است. حتما احساس خوبی درونتان ایجاد میشود. اگر به یک اتفاق بد فکر کنید، مسلما احساس بدی درون شما شکل میگیرد.
حالا فکر میکنید اگه سوالات تکراری از خودتان بپرسید چه اتفاقی رخ میدهد؟ قطعا پاسخهای تکراری بدست خواهید آورد. پس اگر از زندگی امروز خود راضی نیستید، دلیلش این است که سوالات تکراری در ذهن شما ایجاد میشود. اگر امروز احساس خوبی ندارید، دلیلش این است که پرسشهای که در ذهنتان مطرح میشود، شما را به سمت این احساس هدایت میکند. در واقع شما به درستی از قدرت پرسش در زندگیتان استفاده نمیکنید.
همچنین مطالعه کنید: پرسیدن سوال درست با ان ال پی
برای اینکه زندگی خود را تغییر دهید، باید ساختار سوالاتی که از خودتان میپرسید را تغییر دهید. قبل از این کار باید بدانید ذهن ما چطور به سوالاتی که مطرح میشود پاسخ میدهد؟ قدرت پرسش چطور احساس و افکار ما را کنترل میکند؟
ذهن ما چطور به سوالات پاسخ میدهد؟
شما میتوانید هر نوع سوالی را برای خودتان مطرح کنید. شک نکنید که ذهن شما به آن سوال پاسخ میدهد. یعنی اگر شما از خودتان بپرسید: «چرا من زندگی خوبی ندارم؟»، مطمئن باشید ذهن شما دلایلی را برای یک زندگی خوب پیدا میکند. یا اگر از خودتان بپرسید: «چرا نمیتوانم شاد باشم؟»، باز هم ذهن شما دلایلی برای شاد نبودن شما پیدا میکند.
برای تمرین میتوانید همین کار را انجام دهید. یعنی از خودتان بپرسید چرا زندگی خوبی ندارم؟ شاید به جوابهایی مانند اینها برسید: تحصیل خوبی نداشتهام، حمایت کافی را از خانوادهام نداشتهام، شکستهای زیادی داشتهام و …
حالا از خودتون بپرسید چرا خوشبخت هستم؟ شاید ذهن شما جوابهایی مشابه این موارد بهتون بده: چون در دبیرستان دوستان خوبی داشتم، پدرم منو به خوبی در زندگی راهنمایی کرده، در محیط کار یکی از همکارام ازم حمایت کرد تا به کار مسلط شدم و…
شاید براتون سوال بشه که چرا ذهن ما اینطوری عمل میکنه؟ جواب اینه که ضمیر ناخودآگاه ما اطلاعات گستردهای از زندگی ما داره. خاطرات و تمام تجربیات ما در ضمیر ناخودآگاهمون موجود هست. از طرفی یکی از ویژگیهای ضمیر ناخودآگاه، ساده لوحی هست. بنابراین هر سوالی ازش بپرسیم، بین اطلاعاتی که داره میگرده و جواب مربوطه رو پیدا میکنه و به ما تحویل میده. و حتما همه ما تجربیات مختلفی داشتیم. پس ضمیر ناخودآگاه ما میتونه جوابی برای هر سوالی پیدا کنه.
همین جواب روی احساس ما اثر میذاره، تفکر ما رو شکل میده و تصمیمات زندگیمون رو رغم میزنه. یکی از دلایلی که ضمیر ناخودآگاه رو بسیار قدرتمند میدونن و از اون به غول درون تعبیر میکنند همینه. برای آشنایی با ویژگی ها و قدرت ضمیر ناخودآگاه میتونید این مقاله رو مطالعه کنید: «لطفا بچه غول بیشعور درون خود را تربیت کنید».
تغییر کانون توجه ذهن با تغییر سوالات
بنابراین اگه شما درباره بدبختیها سوال مطرح کنید، ذهن شما حتما دلایلی برای بدبختی پیدا میکنه و برعکس. بنابراین با سوالاتی که مطرح میکنید، روحیه، فکر و تصمیمات خودتون رو میسازید. اینکه احساس خوبی داشته باشید یا احساس بد، به خودتون بستگی داره. یعنی احساس خوشبختی یا بدبختی شما به این بستگی داره که تمرکز شما روی چه چیزی هست؟
با تغییر نوع سوالاتی که از خودتون میپرسید، میتونید کانون تمرکز ذهن خودتون رو تغییر بدید. پس اگه دوست دارید در زندگی به موفقیت برسید، باید کانون توجه خودتون رو با پرسیدن سوالات درست، روی موارد مثبت متمرکز کنید تا انگیزه و انرژی لازم برای رسیدن به موفقیت رو داشته باشید.
تا اینجا این رو یاد گرفتیم که اگه درباره موارد مثبت از خودمون سوال کنیم، مثلا بپرسیم چرا من شاد هستم؟ میتونیم دلایلی برای شادی در زندگیمون پیدا کنیم و واقعا به شادی برسیم. یعنی با نوع سوالاتمون، احساسمون رو کنترل کنیم.
اما میخوایم بهتون بگیم که قدرت پرسش فراتر از این هست. شما با نوع پرسشهای خودتون نه تنها میتونید احساستون رو مدیریت کنید بلکه میتونید مسیر زندگی خودتون رو هم تغییر بدید.
چطور با استفاده از قدرت پرسش مسیر زندگی خود را تغییر دهیم؟
تا اینجا تمام سوالاتی که دربارهاش صحبت کردیم با چرا شروع میشد. سوالاتی که در ذهن اکثر مردم وجود داره هم با چرا شروع میشه. اکثر افرادی که در زندگی موفق نیستند سوالات ذهنشون سوالات منفی هست که با چرا شروع میشه. حالا فکر میکنید برای رسیدن به موفقیت کافیه سوالات خودمون رو به سوالات مثبت تغییر بدیم؟ جوابتون منفی هست. برای رسیدن به موفقیت باید ساختار سوالاتتون رو تغییر بدید.
برای استفاده از قدرت پرسش سوالات را چطور در ذهنمان مطرح کنیم؟
برای اینکه تو زندگی به موفقیت برسید، باید سوالات خودتون رو از «چرا»، به «چگونه» تغییر بدید. وقتی سوالاتی با کلمه چرا مطرح میکنید، ذهن شما دنبال دلایل میگرده. یعنی ضمیر ناخودآگاه بین اطلاعاتی که وجود داره جستجو میکنه. اطلاعات موجود در ذهن شما نمیتونه مسیر زندگی شما رو متحول کنه. علاوه براین سوالاتی که با چرا مطرح میشه، شما رو به سمت پیدا کردن مسیر جدید هدایت نمیکنه.
برای اینکه حرکت در مسیر موفقیت رو شروع کنید، باید سوالات رو به صورت «چگونه» مطرح کنید. وقتی سوالی رو با کلمه چگونه مطرح میکنید، ذهن شما به دنبال راه حل میگرده و به این ترتیب هست که میتونید از قدرت پرسش به درستی استفاده کنید. اگه جواب در ذهنتون موجود باشه اون رو به شما ارائه میکنه و همین باعث میشه یک قدم به جلو بردارید.
اگر جواب در ذهن شما موجود نباشه، ضمیر ناخودآگاهتون جستجو رو شروع میکنه و هر اطلاعات جدیدی که وارد ذهنتون بشه رو بررسی میکنه تا هر چه سریعتر شما رو به جواب و هدفتون برسونه. فرض کنید به کسی بدهکار هستید. به جای اینکه با خودتون بگید چرا نمیتونم بدهیم رو بدم. این سوال رو در ذهن خودتون مطرح کنید که چگونه بدهی خودم رو پرداخت کنم؟ اینطوری ذهنتون به دنبال راههایی میگرده تا شما از زیر بار بدهی نجات پیدا کنید.
امیدواریم از این به بعد به سوالاتی که در ذهنتون مطرح میشه به خوبی دقت کنید. سعی کنید با تغییر نوع سوالات خودتون، کانون تمرکز ذهنتون رو روی موارد مثبت متمرکز کنید و با تغییر ساختار سوالاتتون، بتونید راه رسیدن به موفقیت رو در زندگی پیدا کنید.
گروه آموزشی پژوهشی فرشید پاکذات
با سلام
استاد علی زمان پور مقاله ای دارند با عنوان «معجزه پرسشگری؛ قدرت سئوال» که توصیه می کنم حتما بخونیدش. به نظرم بی نظیره و اتفاقا به همین مطالب با نگاهی دقیق تر و تحلیل تر پرداخته است.
موفق باشید.