همیشه ریسک کردن باعث بروز دو عامل میشود. یا ما را به آن چیزی که میخواهیم میرساند یا باعث شکست میشود. اما نکتهای که وجود دارد این است که بدون ریسک کردن هیچکس نمیتواند به موفقیت برسد. برای اینکه کاری که قبلا انجام ندادهایم و تجربهای در قبال انجاماش نداریم برای رسیدن به نتیجهای مطلوب باید ریسکپذیری خودمان را بالا ببریم.
خارج شدن از محدوده امن
باید خود را تبدیل به کسی کنیم که میخواهد به موفقیت برسد. خارج شدن از محدوده امن به شرط احتیاط نیز همین موضوع را تکرار میکند. کسی که در این هفته ریسک دوچرخه سواری را نمیپذیرد در هفتهی بعد در صورت نیاز حتما این ریسک را انجام میدهد. در واقع پیش نیاز رسیدن به هرکاری ریسک است که ممکن است با ترس نیز همراه باشد.
شانس یا ریسک کردن
شانس نتیجهی ریسکهایی است که در طول زندگی انجام میدهیم. همواره ریسک پذیری فقط مربوط به مباحث کاری نمیشود. هر آدمی در هرجای جهان و با هرشرایطی میتواند ریسک کند. حتی با این تفکر که بدشانسترین آدم در جهان هستید.
ریسکهای احساسی. فکری یا حتی ریسکهای اخلاقی که در طول روز داریم شامل دیگر موارد ریسکپذیری ما میشود که ممکن است به آن دقت نکرده باشید. اگر شانس را به مانند باران تشبیه کنیم و ریسک را مخزن جمع اوری آب هرچقدر میزان ریسک پذیری ما بیشتر باشد باران بیشتری را جمع اوری خواهیم کرد.
قدردان بودن
هرکسی که به شما کمک میکند تا بتوانید ریسک کنید و نقش مهمی در انجام این کار دارد را باید قدردانش باشید. به این موضوع فکر کنید وقتی که با شما میگذراند را میتواند صرف یک شخص دیگر کند. هنگامی که با یک دوست مشغول صحبت هستید و در حال کمک گرفتن از او هستید سعی کنید از او برای صحبت با شما قدردانی کنید. علت دیگری که باید حس قدردانی را درخود پرورش دهید این است که با قدردانی کردن از دیگران، حس روحی و انگیزشی هم به خودتان و هم به طرف مقابل میدهید. نعمتهای فراوانی زمانی سمت شما میآیند که قدردان زحمات دیگران باشیم و هرگز آنها را نادیده نگیریم.
مطالعه کنید: باور فراوانی و ثروت
تغییر رابطه با ایدهها
ریسک اینکه ایدهها را تبدیل به فرصت مناسب برای رسیدن به موفقیت کنیم در همهی موقعیتها وجود دارد.همواره ایدههای مختلفی به ذهن میرسد که یک بخشی از آنها عالی و یک بخشی از آنها ترسناک میباشد. منظور از ترسناک این است که ممکن است تصور کنید اجرای این ایده نه تنها باعث پیشرفت شما نمیشود بلکه باعث متضرر شدن شما شود. تصور کنید که به عنوان یک نویسنده در هواپیما نشستهاید و در کنار شما یک ناشر حضور دارد آیا این ریسک اجتماعی را میپذیرید که درباره کتاب خودتان با او صحبت کنید؟ پاسخ ناشر هرچه باشد شما ایدهای که داشتید را عملی کردید و خود را از محدود امنی که داشتید خارج کردهاید. ممکن بود این فرصت دیگر پیش نیاید.
ریسک پذیر بودن بستگی به این دارد که شما چقدر به آیندهای که برای خودتان ترسیم کردید خوشبین باشید و میزان تلاش شما برای رسیدن به ان چقدر باشد. اگر نظر یا تجربهای در مورد ریسک کردن دارید با ما درمیان بگذارید.