نظریهی واقعیت درمانی را اولین بار ویلیام گلاسر مطرح کرد. گلاسر به این اعتقاد داشت که افراد از توانایی خود به درستی استفاده نمیکنند و مشکلاتی که برای آنها پیش میآید نتیجهی نداشتن پیوند عاطفی با خودشان میباشد. او معتقد بود خود ما هستیم که تمام اعمالمان را انتخاب میکنیم و دیگران نه میتوانند ما را خوشبخت کنند و نه میتوانند ما را بدبخت کنند.
تاریخچه واقعیت درمانی
واقعیت درمانی مجموعه ای از اصول نظری و عملی که در دهه ۵۰ میلادی به وسیله ویلیام گلاسر مطرح شد. منطق گلاسر برای بیان این نظریه درک از واقعیت و آن چیزی که به نام حقیقت وجود دارد.
نظریهی واقعیت درمانی
از دیدگاه گلاسر واقعیت یعنی حقیقت، یعنی انسان توانایی این را داشته باشد تا بتواند درست را از غلط تشخیص دهد. واقعیت درمانی این منطق را عنوان میکند که انسانها در برابر رفتاری که از خود ارائه میدهند مسئول میباشند. علت آن هم این است که تمامی مشکلات ما در زمان حال وجود دارد و ما در زمان حال با آن درگیر هستیم. پس تنها چیزی که میتوانیم آن را کنترل کنیم رفتار حال حاضرمان میباشد.
در واقعیت درمانی، هنگام مواجه شدن با مشکلات باید با قبول و پذیرش اتفاق رخ داده، قبول مسئولیت و انتخاب درست روشهایی که برای برطرف سازی مشکل وجود دارد تلاش میکنند تا با کنترل زندگی خود برای برآورده شدن نیازهایشان تلاش کنند.
واقعیت درمانی و انتخابها
اساس این نظریه طبق نادیده گرفته شدن گذشته بیان شده است. به این معنا که ما تنها توانایی تغییر حال را داریم و نه اتفاقاتی که در گذشته رخ داده است. ممکن است گذشته در حال حاضر ما نقش داشته باشد اما مهمترین مشکل ما نخواهد بود. اگر اتفاق ناخوشایندی در کودکی برای ما رخ داده باشد فارغ از اینکه چه کسی مقصر است باید این واقعیت را بپذیرید که قادر به تغییر آن اتفاق نخواهید بود.
هنگامی که افراد از موضوعی که باعث رنج آنها شده گلهمند هستند واقعیت درمانی معتقد است افراد نباید در این هنگام دنبال مقصر باشند. این نظریه به افراد میآموزد که صحبت کردن از چیزی که خارج از کنترل آنان میباشد بیفایده است. واقعیت درمانی کمک میکند تا بر اساس انتخابهایی که افراد میکند دید منفی را به دید مثبت، رفتارهای ناکارآمد را به رفتار کارآمد تبدیل کند.
مسئولیت پذیری
مسئولیت پذیری یکی از ویژگیهای واقعیت درمانی میباشد. هنگامی که افراد یا حتی خودمان کار اشتباهی انجام میدهیم طبق عادتی که ممکن است وجود داشته باشد دیگران را سرزنش میکنیم و همهی اتفاقات را به گردن دیگران میاندازیم و یا حتی عواملهایی جز خودمان را مقصر میدانیم.
مسئولیت پذیر بودن باعث میشود اتفاقی که رخ داده است را بپذیرید و این یعنی اصل و منطق واقعیت درمانی. کنترل شرایط یکی از ویژگیهای مسئولیت پذیر بودن میباشد که باعث میشود بهتر بتوانید بر آن چیزی که از دست رفته یا انجام نشده برنامهریزی مجدد انجام دهید.