گفتار، رفتار، کلمات و افکار ما به عنوان ابزارهای ارتباطی ما، روی ارتباط ما با دیگران اثر میگذارند. همه این حقیقت را میدانند که با حرفهایی که به دیگران میزنند میتوانند رابطه خود را بهتر یا بدتر کنند. شاید کسی نباشد که تاثیر رفتار و نوع فکر کردن در شکلگیری یا از بین رفتن ارتباط موثر را قبول نداشته باشد.
فکر میکنید با وجود اینکه همهی ما از تاثیر گفتار، رفتار، کلمات و افکار بر رابطه خود با دیگران آگاه هستیم، چرا باز هم ارتباط خود با سایرین را خراب کرده یا نمیتوانیم با استفاده از این ابزارهای ارتباطی، به ارتباط موثر برسیم؟ یکی از دلایل مهم این مسئله عدم آگاهی ما از نوع تاثیر این ابزار ارتباطی است.
میدانیم که گفتار ما روی ارتباطات ما موثر است، اما نمیدانیم چه نوع گفتاری چه تاثیری دارد. نمیدانیم در چه شرایطی، رفتار درست چیست. از نوع تاثیر کلمات خود بر دیگران آگاه نیستیم و نمیدانیم افکار ما چطور بر تمام این موارد اثر گذار است. در این مقاله به تاثیر ابزارهای ارتباطی (گفتار، رفتار، کلمات و افکار)، بر شکلگیری یا تخریب ارتباط میپردازیم. پس از خواندن این مقاله، با رعایت نکاتی که توضیح داده میشود، میتوانید کنترل بیشتری روی ارتباط خود با دیگران داشته باشید و رابطه خود با سایرین را بهتر مدیریت کنید.
۷ نکتهای که میتواند ارتباط موثر را از بین ببرد، این موارد هستند:
- جانبداری در مکالمه
- قضاوت کردن
- دستور دادن
- توقع یا تلاش برای تغییر دیگران
- سکوت نکردن
- بیتوجهی به ارزش مکالمه
- استفاده از جملات و عبارات منفی
در ادامه در مورد هر یک توضیحات مفید و مختصری ارائه میکنیم.
نکته اول: پرهیز از جانبداری
منظور از جانبداری در ارتباط، این است که جمله یا سوالی را به نحوی بیان کنیم که ذهن مخاطب را به سمتی خاص هدایت کنیم. مثلا به این سوال دقت کنید: «آیا فکر میکنی باید کار دیگری انجام دهی؟» با طرح این سوال ذهن را به این سمت هدایت میکنیم که: «کار دیگری هست که باید انجام دهی».
مثال بالا یک نمونه از طرح سوالات جانبدارانه بود. گاهی اوقات از روی عمد و برای رسیدن به هدفی خاص، جانبدارانه مطلبی را بیان میکنیم یا سوالی را میپرسیم. گاهی اوقات هم بدون اینکه متوجه تاثیر سوالات و جملات خود باشیم، این کار را با ذهن مخاطب انجام میدهیم.
در مثال بالا برای اصلاح سوال خود و جانبدارانه نبودن سوال میتوانیم سوال را به این صورت تغییر دهیم: «آیا کار دیگری برای انجام دادن وجود دارد؟» با این سوال بدون اینکه ذهن مخاطب را هدایت کنیم، فکر را آزاد میگذاریم تا بررسی کند کاری برای انجام دادن هست یا خیر.
نکته دوم: قضاوت ممنوع
یکی از موارد دیگری که به آن اعتقاد داریم ولی در عمل کردن به آن مشکل داریم، قضاوت نکردن درباره دیگران است. این مورد هم مشابه نکتهی قبلی در بسیاری از موارد به این دلیل اتفاق میافتد که ما متوجه نیستیم چه زمانی دیگران را قضاوت میکنیم یا اساسا قضاوت کردن دیگران چه دلایلی دارد.
یک مثال ساده که ابعاد قضاوت کردن را روشن میکند، این اصطلاح است: «پیر شوی فرزندم». شاید دیده باشید خیلی از کودکان این جمله را یک جمله منفی تصور میکنند. چرا که فکر میکنند منظور از این اصطلاح، پیر شدن است. اما افرادی که با این اصطلاح آشنا هستند، متوجه میشوند که مقصود از این جمله، طول عمر زیاد و رسیدن به سن پیری است.
خیلی اوقات قضاوت کردن به همین شیوه اتفاق میافتد. ما مفهومی را از صحبت دیگران برداشت میکنیم که منظور واقعی آنها نیست. این اختلاف در برداشت میتواند به علت تجربههای شخصی، باورها، ساختار ذهن ما، تاثیر فیلترهای ذهنی یا حتی تحت تاثیر کانال ترجیحی ما باشد.
بنابراین از این پس با درک دلایل و شرایط قضاوت کردن، سعی کنید با پرسیدن سوالات درست به منظور اصلی که گاهی اوقات در پشت حرفهای مخاطب پنهان شده است برسید و با قضاوت و برداشت اشتباه، ارتباط خود با دیگران را دچار لطمه نکنید.
نکته سوم: دستور ندهید
سعی کنید به عنوان یک تمرین، هنگام حرف زدن به خودتان گوش دهید. واژههای دستوری را در حرفهای خود شناسایی کنید. واژههایی مثل: باید، نمیتوانم، مجبور هستی و… سعی کنید این واژهها را شناسایی کنید و از آنها استفاده نکنید.
وقتی از این واژهها استفاده میکنید، در حال دستور دادن هستید. حتی در گفتگوی ذهنی با خود سعی کنید دستور ندهید. یه لحظه به این فکر کنید که با فرد دیگری در حال صحبت هستید و او به شما دستور میدهد. چه احساسی به شما دست میدهد؟ قطعا احساس خوبی نیست.
پس سعی کنید نه تنها در صحبت با دیگران، بلکه وقتی با خودتان هم صحبت میکنید، دستور ندهید. زیرا با دستوری صحبت کردن، این احساس بد را در دیگران و در خود بهوجود میآورید.
نکته چهارم: اول خودتان تغییر کنید
تا به حال شده کسی در حال داد زدن سر شما باشد و شما هم با عصبانیت سر او داد بزنید و بگویید: «سر من داد نزن»؟ این رفتار چه اثری در طرف مقابل دارد؟ در چنین شرایطی، چیزی که در فرد مقابل اثر میگذارد، رفتار شماست، نه گفتار شما.
وقتی با داد زدن و عصبانیت از کسی میخواهید سر شما داد نزند، در واقع دیگران را از کاری که خود در حال انجام آن هستید منع میکنید. قطعا این کار اگر نتیجهی معکوس نداشته باشد، نتیجهی مورد نظر را هم حاصل نمیکند.
بهجای اینکه از دیگران توقع تغییر کردن داشته باشید، ابتدا خودتان را تغییر دهید. رفتار خود شماست که نحوهی برخورد دیگران با شما را تعیین میکند. بنابراین با تغییر مناسب مدل رفتاری خود، میتوانید رفتار دیگران با خود را آن طور که دوست دارید تغییر دهید.
نکته پنجم: سکوت کنید
گاهی اوقات سکوت در یک مکالمه، فرصتی طلایی به شما یا مخاطب میدهد. چرا خیلیها تلاش دارند به محض اینکه حرفهای طرف مقابل تمام شد، حرفهای خود را شروع کنند؟ این کار نشان دهندهی بیتوجهی شما به حرفهای مخاطب است.
شما میتوانید وقتی فردی حرفهایش تمام شد، کمی سکوت کنید، به حرفهای او فکر کنید و سپس صحبت را ادامه دهید. با این کار هم آرامش خود را حفظ کردهاید، هم مخاطب احساس میکند حرفهایش برای شما مهم است.
علاوه براین با سکوت کردن، میتوانید فرصت طلایی فکر کردن را در اختیار مخاطب خود هم قرار دهید. در ارتباط موثر، هدف پیروز شدن در مکالمه نیست، بلکه هدف رسیدن به حالتی است که طرفین از برقراری ارتباط رضایت داشته باشند و از آن لذت ببرند.
نکته ششم: به فکر ارزش مکالمه باشید
همه انسانها از مکالمهای لذت میبرند که دارای ارزشهایی باشد. مکالمهای که هیچ سودی (مثل اطلاعات مفید یا سرگرم شدن) به همراه ندارد، برای کسی لذت بخش نیست. بنابراین برای رسیدن به ارتباط موثر و تخریب نکردن این رابطه باید همیشه به دنبال ایجاد ارزش در مکالمات خود باشید.
برای این کار میتوانید مدام از خود بپرسید: «آیا سوال یا جملهی بعدی من به اهمیت و ارزش این گفتگو اضافه میکند؟» یا میتوانید این سوال را برای خود مطرح کنید: «با مطرح کردن این موضوع به چه چیزی میخواهم برسم؟ آیا چیزی که میخواهم به آن برسم ارزشمند است؟»
نکته هفتم: منفی نباشید
سعی کنید از کلمات و عبارات منفی استفاده نکنید. به طور کلی دو نوع کلمات و عبارت منفی داریم:
- کلماتی که ساختار منفی دارند. مثل نمیتوانم، امکان ندارد و…
- کلمات و عباراتی که حامل پیام منفی هستند. مثل تصادف، مشکل و…
میتوانید به جای اینکه بگویید: «ما در این کار موفق نمیشویم» بگویید: «برای موفق شدن باید راه دیگری پیدا کنیم». یا میتوانید به جای اینکه بگوید: «مواظب باش تصادف نکنی» بگویید: «با احتیاط رانندگی کن».
اجازه دهید کلمات مثبت پل احساسی ارتباط شما با مخاطب را شکل دهند. با استفاده از کلمات منفی، احساسی که بین شما و مخاطب رد و بدل میشود، تبدیل به احساسی منفی میشود.
رعایت ۷ نکتهی بالا کمک قابل توجهی به کنترل ابزارهای ارتباطی شما (گفتار، رفتار، کلمات و افکار) میکند. با کنترل این ابزارهای ارتباطی میتوانید ارتباط خود با دیگران را به شیوهای موثر شکل دهید.
گروه آموزشی پژوهشی فرشید پاکذات