0
02143000313

آموزش ۳ روشِ استفاده از زبان مبهم یا میلتون مدل برای متقاعد کردن دیگران؟

با استفاده از زبان مبهم می‌تونید مقاومت دیگران درباره خواسته خودتون رو از بین ببرید. استفاده از زبان مبهم یکی از تکنیک‌های ان ال پی هست که کمک می‌کنه دیگران رو متقاعد کنید و همراهی اون‌ها رو جلب کنید. تکنیک زبان مبهم یا میلتون مدل، با بررسی روش درمانی دکتر میلتون اریکسون توسط بنیان‌گذاران ان ال پی (علم برنامه‌ریزی عصبی – کلامی) بوجود اومده و به افتخار آقای میلتون اریکسون، میلتون مدل نامیده شده. در این نوشته می‌تونید بیشتر درباره آقای میلتون اریکسون، روش درمانیش و کارکرد میلتون مدل مطالعه کنید: «آموزش تکنیک میلتون مدل یا زبان مبهم در ان ال پی برای متقاعد کردن دیگران».

در این مطلب قصد داریم چند نمونه کاربردی از زبان مبهم رو معرفی کنیم که در زندگی روزمره‌اتون میتونه مورد استفاده قرار بگیره.

چطور با استفاده از زبان مبهم مقاومت دیگران در برابر نظر خودمون رو از بین ببریم؟

کاری که با استفاده از زبان مبهم انجام میدیم این هست که به عمد از عبارت‌هایی استفاده می‌کنیم که کلی و عمومی هستند. از اون جایی که رد کردن عبارت‌های کلی و عمومی معمولا سخت هست، مخاطب نمی‌تونه با نظر ما مخالفت کنه. در واقع با این کار، ذهن هوشیار مخاطب رو کنار زده و به ذهن ناهوشیارش نفوذ می‌کنیم.

به عبارت دیگه میشه گفت موقع استفاده از زبان مبهم، جوابی که مد نظرمون هست رو داخل سوال مخفی می‌کنیم. در عمل بدون اینکه مستقیما نظر خودمون رو به مخاطب بگیم، اون رو به سمت هدفی که داریم هدایت می‌کنیم. از طرفی مخاطب هم احساس می‌کنه برای جواب دادن محدود نشده و آزادی داره.

موفقیت تکنیک میلتون مدل یا زبان مبهم در این هست که ما با ذهن هوشیار مخاطب کاری نداریم. بلکه ذهن ناهوشیار مخاطب رو هدف قرار می‌دیم. برای اینکه بتونید به صورت عملی از این تکنیک استفاده کنید، در ادامه ۳ روش برای استفاده از زبام مبهم آموزش داده میشه. با گروه آموزش پژوهشی فرشید پاکذات همراه باشید.

روش اول: سوالات تاکیدی

«می‌تونی گزارش دیروز رو تا آخر ساعت ۱۲ تحویل بدی، این طور نیست؟» این جمله ساده یکی از نمونه‌های استفاده از زبان مبهم یا میلتون مدل هست. به نظرتون شنونده به راحتی می‌تونه دربرابر این جمله مقاومت کنه و بگه نه؟ اینطور نیست. اما چرا؟ این جمله چطوری روی ذهن مخاطب اثر میذاره؟

با این جمله شما عملا دارید به طور مستقیم از مخاط دعوت می‌کنید که با شما موافقت کنه. هر چند گزینه مخالف هم برای مخاطب قابل انتخاب هست، اما چون دعوت شما به موافقت غیر مستقیم هست، روی ذهن مخاطب اثر قدرتمندی داره.

نکته خیلی مهم درباره استفاده از سوالات تاکیدی این هست که بخش تاکیدی سوال باید در انتهای جمله بیاد. اگه شما سوالتون رو اینطوری مطرح کنید: «می‌تونی گزارش رو تا آخر ساعت ۱۲ تحویل بدی؟» مخاطب شروع میکنه به فکر کردن درباره‌ی حجم کارهایی که داره تا ببینه کاری که شما خواستید رو می‌تونه انجام بده یا نه؟

اما وقتی بخش تاکیدی رو به انتهای سوال اضافه می‌کنید، در عمل ذهن هوشیار مخاطب رو گمراه می‌کنید و تمرکز ذهن ناهوشیارش رو می‌برید به سمت بخش تاکیدی جمله. در نتیجه مخاطب دیگه نمی‌تونه فکرش رو درگیر حساب کتاب حجم کارهایی که باید انجام بده بکنه و احتمال دریافت جواب مثبت، افزایش پیدا می‌کنه.

روش دوم: فرمان‌های پنهان

فرمان‌های پنهان
با فرمان‌های پنهان ذهن هوشیار رو گمراه کنید

برای استفاده از این نوع جملات در زبان مبهم باید به چند نکته توجه داشته باشید. از اون جایی که در زبان مبهم هدف این هست که با ذهن هوشیار مخاطب درگیر نشیم، باید فرمان‌های پنهان رو به صورت غیر مستقیم به مخاطب بگیم. به همین خاطر در این روش فرمان مورد نظر رو از زبان یک شخص دیگه بیان می‌کنیم. مثلا وقتی دارید با دوستتون حرف می‌زنید می‌تونید بهش اینطوری بگید: «پدرم می‌گفت همیشه سحر خیز باش».

شاید بگید این جمله چه تاثیر خاص و ویژه‌ای داره. این نکته مهم بعدی هست. خود این جمله به تنهایی خیلی اثر گذار نیست. بلکه نوع ادای کلمات، یعنی تاکید بر کلماتی که فرمان در اون‌ها نهفته هست و همینطور شیوه رفتار ما اثر گذاری این روش رو بیشتر میکنه.

در جمله‌ای که مثال زدیم، شما باید کلمات «سحر خیز باش» رو متفاوت و با تاکید بیشتری ادا کنید. می‌تونید موقع گفتن این جمله، وقتی به کلماتی که فرمان در اون نهفته هست می‌رسید، دستتون رو به سمت مخاطب بگیرید و در واقع به مخاطب اشاره کنید.

آقای اریکسون در روش درمانی خودشون از این راه استفاده می‌کرد و نتیجه‌ای مورد نظر رو در کلماتی که نقش فرمان‌های پنهانی رو داشتند، مخفی می‌کرد. موقع گفتن جمله هم از لحن صدای خودشون استفاده می‌کرد و بعضی کلمات رو برای اثر گذاری بیشتر متفاوت ادا می‌کرد.

روش سوم: محدودیت نامحسوس

محدودیت نامحسوس
این روش برای کنترل دیگران مخصوصا کودکان خیلی موثر هست

این روش شباهت زیادی به روش اول داره. در روش اول به طور غیر مستقیم مخاطب رو به سمت جواب مورد نظر هدایت می‌کردیم. در این روش هم همین کار ور انجام میدیم اما به مخاطب حق انتخاب بیشتری می‌دیم. البته این حق انتخاب در چهارچوب مورد نظر خودمون هست. مثلا: «گزارش کارهای دیروز رو کی تحویل میدی؟ قبل از شروع جلسه یا بعد از تموم شدن جلسه؟»

در این حال هم مثل حالت اول ذهن هوشیار مخاطب رو از فکر کردن به اینکه کی میتونه کارها رو انجام بده منحرف می‌کنیم. به مخاطب این حق انتخاب رو می‌دیم که زمان تحویل گزارش رو خودش انتخاب کنه. اما این حق انتخاب به بازه‌ی زمانی مطلوب ما محدود شده.

از این روش میشه برای برخورد با کودکان استفاده کرد. خیلی اوقات اگه به فرزندمون بگیم برو اتاقت رو تمیز کن، شاید حرف گوش نده. اما اگه بهش بگیم: «اتاقت رو کی تمیز می‌کنی؟ قبل از ناهار یا بعد از ناهار؟» احتمالا جواب می‌گیریم. چون در این حال با دادن حق انتخاب محدود، فرزندمون رو مجبور می‌کنیم یکی از دو گزینه رو انتخاب کنه. از اونجایی که خود کودک یک گزینه رو انتخاب کرده، احتمال اینکه بهش عمل کنه بیشتر میشه، چون بالاخره انتخاب خودش بوده!

با استفاده از زبان مبهم یا میلتون مدل می‌تونید بدون اینکه تعارض یا درگیری با اطرافیان‌تون داشته باشید اون‌ها رو به سمت هماهنگی، همکاری و موافقت با خودتون هدایت کنید. اگه بتونید به درستی از تکنیک زبان مبهم یا میلتون مدل استفاده کنید، می‌تونید روابط صمیمی و فوق‌العاده‌ای با اطرافیان برقرار کنید. البته تکنیک میلتون مدل نکات و ظرافت‌های زیادی داره که یادگیری همشون نیاز به آموزش داره.

گروه آموزشی پژوهشی فرشید پاکذات

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *