شار پوردانش یکی از افرادی است که خواندن داستان زندگیاش خالی از لطف نیست و او نیز به مانند تمام افرادی که در سایت معرفی کردهایم قلههای موفقیت را به عنوان یک ایرانی فتح کرده است. با ما در داستان زندگی شار پوردانش همراه باشید.
شهریار پوردانش ملقب به شار پوردانش در سال ۱۹۷۰ ( ۱۳۴۹) در شهر تهران به دنیا آمد. به گفتهی خود او پدرش جز اولین افرادی بود که در خانوادهاش به دانشگاه وارد شده بود و مادر او نیز به عنوان سوپروایزر پرستاران تهران مشغول به فعالیت بود. به واسطهی اینکه پدر او پست معاونت وزارت بهداری ایران را برعهده داشت از لحاظ مالی آنچنان احساس مشکل نمیکردند.
مهاجرت به آمریکا
پس از اینکه در سال ۱۳۵۷ انقلاب رخ داد، خانواده پوردانش تصمیم به مهاجرت گرفتند و هدف این بود که راهی آمریکا شوند. ابتدا خواهر شار به آمریکا فرستاده شد و بعد از اتفاقاتی که برای سفارت آمریکا در تهران افتاد، سد بزرگی را بر سر راه آنها ایجاد شد. تصمیمی که خانواده گرفتند این بود که به کشوری دیگر بروند و کارهای مهاجرت را از یک کشور اروپایی دنبال کنند.
سالهای سخت در اروپا
شار به همراه خانوادهاش از ایران خارج شدند. ابتدا آنها به کشور سوئد رفته و تصمیم گرفته شد کارهای اقامت را از آنجا دنبال کنند. اقامت در یک شهر برایشان ثابت نبود و دائما مجبور به تغییر شهر بودند. وجود مشکلاتی در پرونده آنها روند اخذ ویزا جهت ورود به خاک آمریکا را کند میکرد. آنها دو سال در هامبورگ زندگی کردند. در این مدت شار کلاسهای فوتبال آمریکایی را میگذراند و موفق شد به تیم منتخب مدرسه وارد شود. پس از گذشت سه سال سرانجام ویزای خانوادهاش صادر شد و آنها به آمریکا مهاجرت کردند.
ورود به آمریکا و دوران سخت در مدرسه
یک زندگی آرام و آسوده در انتظار شار پوردانش نبود. آمریکا نیز سختیهای خاص خودش را داشت. بلوکه شدن حسابهای بانکی آنها در ایران و همراه نداشتن پول نهچندان زیاد باعث شد پدرش که در ایران پست معاونت وزارت بهداری را برعهده داشت برای تامین مخارج زندگی به تاکسیرانی مشغول شود.
همچنین مطالعه کنید: داستان زندگی سالار کمانگر
شار نیز دوران خوبی را در مدرسه سپری نمیکرد. با توجه به برهم خوردن مراودات بین ایران و آمریکا، همکلاسیهای او مشکلاتی را برایش پیش میآوردند. طبق توضیحاتی که خودش میدهد هفتهای دو روز را مشغول درگیری با همکلاسیهای خود بود. بهگونهای که به دعوا کردن در مدرسه عادت کرده بود.
فوتبال آمریکایی و کشتی
در کلاس دهم بود که به دلیل جستهی بزرگی که داشت وارد تیم فوتبال مدرسه شد. تجربهی پایین او نیز باعث نشد که مربی از انتخاب او صرف نظر کند. برای اینکه بدن شارِ پوردانش از لحاظ تکنیکی به هماهنگی برسد مربیاش او را به کشتی فرستاد تا تمرینات فشردهی آنجا را انجام دهد.
شار متوجه شد که مهارت خاصی در ورزش کشتی دارد. او در ورزش کشتی پیشرفت قابل توجهای داشت و توانست مقام قهرمانی مسابقات کشتی جنوب کالیفرنیا را کسب کند. موفقیتهای او باعث شد تا کشتی را بهصورت جدیتری دنبال کند. با توجه به این اتفاقات قرار شد به دانشگاه اوکلاهاما برود و کشتی را به صورت حرفهای دنبال کند. زمانی که این تصمیم گرفته شد مربی تیم فوتبال نوادا با او تماس گرفت و خواهان به خدمت گرفتنش بود. این تماس باعث شد او در دو راهی انتخاب قرار بگیرد. فوتبال یا کشتی؟
او داستان انتخاب خود یعنی فوتبال آمریکایی را اینگونه توضیح میدهد:
مادرم دوست داشت که من به کشتی برم ولی پدرم به من گفت که آینده کشتی چیه؟ به او توضیح دادم که ۴ سال به صورت رایگان به دانشگاه میرم و میتونم برم المپیک و بعدش یه کار گیر میارم و زندگی میکنم. و دوباره پرسید آینده فوتبال چیه؟ گفتم میرم و ۴ سال رایگان تحصیل میکنم و فوتبال هم به لیگ NFL (لیگ ملی فوتبال آمریکا) ملحق میشم و میلیونر میشم. بابام پرسید بعدش چی؟ گفتم بعدی نداره پدر جان، میلیونر میشم دیگه نمیخواد کاری کنم. همین حرف خودم باعث شد تصمیمم رو بگیرم و به فوتبال آمریکایی برم.
خط خوردن از NFL
در فوتبال آمریکایی نیاز است تا مقداری خشن باشید. حتی اگر مانند شار پوردانش جستهی بزرگی داشته باشید اما در فوتبال خشن نباشید در خطر حذف قرار خواهید گرفت. تنها یک عامل باعث شد او از انتخابی NFL خط بخورد و آن هم خشن نبودن در طول بازی بود. خودش عنوان میکند روحیهای که داشت اجازه نمیداد تا در طول بازی از خشونت برای کنار زدن حریفان استفاده کند. با خط خوردن از NFL فصل جدیدی در زندگی او آغاز شد و مربی تیم بالتیمور (یک تیم کانادایی) از او برای پیوستن به به تیمش دعوت کرد. در مدت دو سال بازی در این تیم کانادایی، شار موفق شد نظر مثبتی از طرف مسئولان تیم Redskins بگیرد و پس از دو سال به آرزوی خود یعنی ملحق شدن به NFL را دریافت کند.
شار پوردانش و تیم رویایی خود
پس از دو سالِ موفق، شار از بالتیمور کانادا جدا شد و به تیم Redskins ملحق شد. او به مانند بالتیمور، در تیم جدید خود نیز موفق ظاهر شد و پس از مدتی تبدیل به کاپیتان این تیم پرافتخار شد. سال ۱۹۹۶ بود که شار تصمیم گرفت تیم Redskins را به دلیل مسائل مدیریتی ترک کند و با قراردادی ۴ ساله به تیم استیلرز بپیوندد.
شروع مشکلات جسمانی
سال آخر قرارداد با استیلرز زانوی او دچار پارگی شد و پس از گذراندن دوره مصدومیت با تیم Raiders قرارداد بست. اما این بار هم مشکلات زانو اجازه نداد تا در فوتبال فعالیت خود را ادامه دهد و این به معنای کنار گذاشتن فوتبال توسط او بود.
بعد از اینکه ورزش حرفهای برای او به اتمام رسید تصمیم گرفت کسبوکاری را راهاندازی کند. او فعالیت خود را در زمینهی املاک ادامه داد و به گفتهی خودش بسیار عملکرد موفقی را در این زمینه داشته است. بهصورت همزمان نیز چند رستوران و شرکت ثبت میکند.
نقطه تاریک زندگی شار پوردانش
شار در سن ۲۶ سالگی ازدواج کرد. او بر این باور است که در سن پایینی ازدواج کرده است و میتوانست در سنین بالاتری زندگی متاهلی را تجربه کند. با اینکه سه فرزند پسر حاصل این ازدواج بوده است اما او و همسرش تصمیم به جدایی میگیرند. آغاز طلاق این دو، ۳ سال به طول انجامید و شار مجبور میشود ۳ سال دیگر را نیز درگیر پرونده حقوقی سرپرستی فرزندان باشد. او میگوید اگر قرار باشد بگویم بین مصدومیتی که در دوران ورزشیام داشتهام و طلاق کدام بدتر است، طلاق را انتخاب میکنم. با توجه به قوانینی که وجود داشت، شار پوردانش مجبور شد تمام سرمایهی خود را صرف این پرونده کند. هماکنون او سخنران انگیزشی در آمریکا میباشد و او درباره درآمد فعلی خود میگوید:
درست است که پولش مثل قدیم زیاد نیست اما کارهایی که با همین پول کم انجام میدم مهمه.
نکته: تمام نکات و عبارات در این مقاله از مصاحبه ویدئویی مکس امینی با شار پوردانش استخراج شده است و وبسایت فرشید پاکذات محتوایی خارج از ویدئو به آن اضافه نکرده است.
پسر عموی قهرمان منه،البته به تعداد زیادی هم کمک کرده تا به موفقیت برسند،مادرش هم زن خیر خواه و مهربانیست ولی متاسفانه پدرش سه سال هست که فوت کرده.