چه عاملی باعث میشود که از زندگی خود خشنود و یا ناراضی باشید؟ ملاکهای ما در این زندگی این موضوع را مشخص میکند.
هر شخصی در زندگی خود یکسری از ملاکها و معیارها دارد. هر چقدر زندگی ما به این ملاک و معیارها نزدیکتر باشد احساس رضایت بیشتری از زندگی خواهیم داشت. در این مقاله میخواهیم به شناسایی ملاکها و معیارهای زندگی بپردازیم که کمک میکند از زندگی لذت بیشتری ببرید.
ملاک ها و معیارها چطور در زندگی بوجود میان؟
باورها یکی از مواردی هستند که زندگی هر انسانی رو جهتدهی میکنن. به همین دلیل باورها به شدت روی زندگی ما تاثیر گذار هستن. باورها به روشهای مختلفی در زندگی ما بوجود میان. برای آشنا شدن با شیوه شکلگیری باورها حتما این مقاله رو مطالعه کنید: «از نگاه ان ال پی باورها و عقاید ما چگونه شکل میگیرند؟»
هر باور، ارزش یا ارزشهایی رو برای انسان بوجود میاره. مثلا باور به خوب بودنِ نوع دوستی، باعث میشه کمک به بیماران یا حمایت از خانوادههای بیسرپرست یا بد سرپرست برای ما تبدیل به یک ارزش بشه. ملاک و معیارها، در واقع ریشههای ارزشهای ما رو مشخص میکنن. با شناخت ریشههای ارزشهایی که داریم، میتونیم هدفمندتر زندگی کنیم و در زندگی به آرامش بیشتری برسیم.
چطور ملاک های ارزشهای خودمون رو شناسایی کنیم؟
برای اینکه بتونید ملاک و معیارهای خودتون رو شناسایی کنید، میتونید درباره اینکه چرا به یک ارزش علاقه دارید از خودتون سوال کنید و به این سوالات صادقانه جواب بدید. مثلا از خودتون بپرسید چرا احساس میکنید باید به یک بیمار که توان مالی کمی داره کمک کنید؟ جوابهای مختلفی برای این سوال میتونه وجود داشته باشه.
مثلا: اگه کمک نکنم حس عذاب وجدان میگیرم. اگه این جمله جواب صادقانه شما باشه، نشون میده که ملاک شما برای کمک به دیگران، به آرامش رسیدن خودتون هست. جواب دیگه ممکنه این باشه: برای اینکه با کمک به بیماران جایگاه بهتری بین اطرافیانم پیدا میکنم. این جواب نشون میده تحسین اطرافیان ملاک اصلی شما هست.
البته ممکنه خیلی اوقات واقعا ملاک و معیارهای اصلی خودمون رو نشناسیم. پس لازمه یه مدت به خودمون و اینکه چرا با رسیدن به ارزشهامون خوشحال میشیم فکر کنیم. بعد اگه با خودمون رو راست باشیم، میتونیم ملاکهای واقعی خودمون رو شناسایی کنیم. شناسایی ملاکهای واقعی، همونطور که گفتیم میتونه بهمون کمک کنه در مسیر رسیدن به ارزشهای خودمون سریعتر و راحتتر حرکت کنیم.
مثلا اگه ملاک اصلی ما برای کمک به دیگران تحسین شدن توسط اطرافیان هست، میتونیم برای رسیدن به آرامشِ بیشتر، فعالیتهای دیگهای رو به صورت آگاهانه انجام بدیم که بیشتر و بهتر و سریعتر توسط دیگران تحسین بشیم و به این ترتیب سریعتر به رضایت برسیم.
مراحل و مشکلات رسیدن به حس خوشبختی
بعد از شناسایی ملاک و معیارها، برای اینکه به حس خوشبختی و رضایت در زندگی برسیم، باید یک سری مراحل رو طی کنیم و البته ممکنه با بعضی مشکلات در این راه روبرو بشیم. در ادامه این مراحل و مشکلات رو براتون توضیح میدیم.
۱- سلسله مراتب
شاید فکر کنید منظورمون از سلسله مراتب اولویت ملاکها هست. اما اینطور نیست. منظور از سلسله مراتب توالی ملاکهاست. با یک مثال براتون توضیح میدیم. مثلا لذت بردن از خوردن غذاهای خوشمزه ممکنه برای شما یک ملاک مهم باشه. اما اگه زیاد در مسیر رسیدن به این لذت حرکت کنیم، احتمالا به چاقی میرسیم.
یعنی چاقی بعد از لذت بردن از خوردن غذاهای خوشمزه قرار داره. بنابراین باید حواسمون باشه که برآورده کردن یه ملاک چه نتایجی به همراه داره. چون ممکنه ملاکها و ارزشهای دیگهامون رو تهدید کنه.
۲- اولویت دهی
وقتی به سلسله مراتب ملاکهایی که داریم دقت کردیم، میتونیم اونها رو اولویت دهی کنیم. با اولویت دهی، راحتتر میتونیم تصمیمگیری کنیم. چون میدونیم فلان ارزش به خاطر این ملاک ها برای ما اولویت بالاتری داره. مثلا در کنار خانواده بودن برای شما یک ارزش هست. از طرفی کار کردن هم برای شما یک ارزش هست. حالا بررسی میکنید که ملاک واقعی این ارزشها چه چیزهایی هستن؟
مثلا در کنار خانواده بودن به این خاطر براتون مهم هست که شادی رو برای خانواده به همراه بیارید. کار کردن هم برای این براتون اهمیت داره که شرایط مالی خوبی ندارید و برای تامین شادی و رفاه خانواده باید بیشتر کار کنید تا درآمد بیشتری داشته باشید.
وقتی به این تحلیل برسید راحتتر میتونید بین بیشتر کار کردن و در کنار خانواده بودن تعادل برقرار کنید. چون میدونید ملاک اصلی، شادی خانواده هست. بنابراین یا در حدی کار میکنید که به شادی خانواده صدمهای وارد نشه یا اگه مجبور باشید در کنار خانواده بودن رو برای حفظ کارتون فدا کنید، با خانواده صحبت میکنید تا شرایط رو درک کنن و لطمه کمتری به شادی خانواده وارد بشه.
۳- شفافیت ملاک ها
گاهی اوقات مردم فکر میکنن ملاک های خودشون رو میشناسن. اما اگه کمی درباره این ملاکها از اونها سوال بشه، متوجه میشیم که خودشون هم تعریف دقیقی از چیزی که میخوان ندارن. بنابراین برای اینکه بتونیم ملاکهایی که داریم رو به خوبی و با شفافیت بشناسیم، باید به اجزاء اونها توجه کنیم. باید ملاکهایی که داریم رو بشکافیم تا بتونیم به حقیقت اونها برسیم. اینطوری راحتتر میتونیم راه رسیدن به اونها رو پیدا کنیم.
۴- هویت اصلی ملاک ها
بالاتر به این موضوع اشاره کردیم. گاهی اوقات ما تصور میکنیم ملاک اصلی خودمون رو شناسایی کردیم، اما ملاک اصلی ما چیز دیگهای هست که ممکنه خودمون هم ازش آگاه نباشیم. همون مثال کمک به دیگران یک نمونه هست. ممکنه ما فکر کنیم نفسِ کمک به دیگران ملاک اصلی ما هست، اما ممکنه تحسین اطرافیان ملاک اصلی باشه.
خیلی از ما انسانها به خاطر اینکه به هویت اصلی ملاکهامون نمیرسیم، همیشه در زندگی احساس سردرگمی و گمگشتگی داریم.
۵- تعارض در ملاک ها
خیلی از ما در زندگیمون تعارضها زیادی داریم و این تعارضها ما رو عذاب میدن. علت بوجود اومدن این تعارضها، وجود تعارض در ملاکهای ما هست. مثلا فرض کنید تفریح و شاد بودن در زندگی شما یک ارزش هست. یکی از ملاکهایی که شما رو به این ارزش میرسونه، انجام بازیهای کامپیوتری هست. از طرفی برای اینکه بتونید تفریح کنید و شاد باشید باید کار کنید تا درآمد داشته باشید.
در این مثال ما دچار تعارض میشیم. چون ملاک ما برای رسیدن به تفریح و شادی، بازی و کار هستند که در تعارض با هم قرار دارن. در این مثال برای رد شدن از این تعارض یا باید ملاکهامون رو اولویت بندی کنیم، یا دنبال راهکاری باشیم که ملاکهامون به جای اینکه در تعارض با هم باشن در راستای هم قرار بگیرن. مثلا کاری پیدا کنیم که مرتبط با بازی کردن باشه. راهی پیدا کنیم که از بازی کردن کسب درآمد کنیم!
همونطور که گفتیم اگه بتونیم ملاکهایی که در زندگی داریم رو به درستی و صادقانه شناسایی کنیم، میتونیم به زندگی شادتر و آرامتری برسیم.
ان ال پی را زندگی کنید تا زندگی را لذت بخش کنید