ذهن خوانی یعنی قضاوت درباره احساس یا فکر دیگران بدون داشتن دلایل کافی. از آنجا که این برداشتها و قضاوتها میتواند سوتفاهم ایجاد کند، باید مانع انجام آن شد. در این مقاله راههایی برای مقابله با ذهن خوانی معرفی میکنیم.
تا به حال شده از روی واکنشهای کسی ذهن خوانی کنید؟ آیا پیش آمده کسی حرفی بزند و شما به برداشتهایی فراتر از حرف او برسید و به قول معرف ذهن خوانی کنید؟ چقدر علاقه دارید ذهن دیگران را از روی رفتار آنها بخوانید؟ به نظر شما معمولا ذهن خوانی نتیجه درستی به همراه دارد؟ آیا با ذهن خوانی موافق هستید؟ تا به حال شده به این فکر کنید که به جای ذهن خوانی میتوانید سوال بپرسید؟ در ادامه با اینکه ذهن خوانی چیست و چه نتایجی در روابط انسانها میگذارد و راه مقابله با آن آشنا میشوید.
ذهن خوانی چه معنایی دارد؟
ادعای اینکه احساس یا فکر شخص دیگری را میدانیم، بدون اینکه فرایند مشخصی جهت بدست آوردن اطلاعات برای رسیدن به نتیجه داشته باشیم را ذهن خوانی گویند. در واقع ذهن خوانی قضاوت درباره احساس یا فکر دیگران بدون داشتن دلایل واقعی و بیرونی یا با دلایلی که کافی نیست و بیشتر براساس حدس است. در اغلب موارد وقتی شخصی ذهن دیگران را میخواند تصور میکند میداند طرف مقابل به چه چیزی فکر میکند یا چه احساسی دارد.
دلیل این اتفاق گاهی به خاطر دریافتهای غیر مستقیم از حرکات طرف مقابل توسط ضمیر ناخودآگاه است. اغلب این یک توهم محض یا چیزی است که هر یک از ما در آن موقعیت فکر یا احساس میکنیم. ما احساسات و اندیشههای ناخودآگاه خود را پیش بینی و طوری تجربه میکنیم که گویی دیگران آنها را به وجود آوردهاند. افرادی که ذهن دیگران را میخوانند احساس میکنند که حق با آنهاست، اما ذهن خوانی هرگز نمیتواند چنین مسئلهای را تضمین کند.
بیشتر اوقات میتوان از نتایج اشتباهی که با ذهن خوانی بوجود میآید و راوبط اشخاص را دچار مشکل میکند، جلوگیری کرد. راه حل در پرسیدن سوال است. در صورتی که ذهنی خوانی کردید و به برداشتی در مورد طرف مقابل رسیدید براساس آن عمل نکنید. پیش از هر کاری درباره برداشتی که دارید سوال کنید و از صحت آن یا عدم صحت آن مطمئن شوید. البته بهتر است اصلا دچار ذهن خوانی نشویم. برای اینکه از این مشکل در امان باشیم باید با انواع ذهن خوانی آشنا شویم.
انواع ذهن خوانی و راه مقابله با آن
به طور کلی، دو نوع ذهن خوانی وجود دارد. در حالت اول فرد تصور میکند ذهن طرف مقابل را خوانده و در حالت دوم، فرد توقع دارد دیگران این کار را انجام دهند. هر دو حالت میتواند روابط را به خطر انداخته و سو برداشت و بحث و جدل ایجاد کند.
نوع اول ذهن خوانی
در این حالت شخص تصور میکند که میداند طرف مقابل به چه چیزی فکر میکند. راه حل پیشگیری از این نوع ذهن خوانی چیست؟ به این مثال توجه کنید. دوستم ناراحت است. من میدانم کادویی را که به او دادم، دوست نداشت. من با احساسات، طرز فکر و باورهای او کاملا آشنا هستم. او عصبانی بود، اما قبول نمیکرد که عصبانی است.
با دقت در این مثال متوجه میشویم که گوینده از اینکه دوستش هدیه او را قبول نکرده به این نتایج رسیده: ۱- دوستش ناراحت است. ۲- کادوی او را دوست نداشته. ۳- عصبانی بوده. آیا از نپذیرفتن کادو میتوان به تمام این نتایج رسید؟ آیا میتوان با قطعیت گفت این نتایج درست هستند؟ مسلما نه.
این نوع ذهن خوانی برای اغلب انسانها اتفاق میافتد. اما چرا دچار این نوع ذهن خوانی میشویم؟ برای اینکه اندیشه، احساس و عقیدهای را به دیگران نسبت دهیم، به شواهد و مدارک حسی خوبی نیاز داریم. شما با دیدن یک سری سرنخ به این نتیجه میرسید که دوستتان ناراحت است. اما بهتر است بگویید: دوستم به پایین سمت راست خود نگاه میکند، عمیق نفس نمیکشد، عضلات صورت او شل شده، گوشه لبانش به سمت پایین و شانههایش افتاده و شل و ول است. سپس از او دلیل این حالت را سوال کنید.
نوع دوم ذهن خوانی
نوع دوم ذهن خوانی در واقع بازتابی از نوع اول است. در این نوع ذهن خوانی شما طرف مقابل را در شرایطی قرار میدهید که مجبور به ذهن خوانی شود. این شرایط بیشتر زمانی اتفاق میافتد که قصد سرزنش کردن طرف مقابل را دارید. به این مثال دقت کنید. اگر مرا دوست داشتی، میدانستی چه میخواهم. نمیتوانی احساس مرا بفهمی؟ از اینکه به احساساتم توجه نمیکنی، ناراحت هستم. باید بدانی که من از فلان چیز خوشم میآید.
شخصی که از این الگو استفاده میکند، به طور شفاف خواستههای خود را به دیگران نمیگوید. بنابراین، این گونه تصور میشود که دیگران باید از همه چیز مطلع باشند. در واقع شما با این جملات طرف مقابل را در شرایط ذهن خوانی قرار میدهید. از او توقع دارید که ذهن، احساس و تفکر شما را بر اساس شواهد ناکافی تشخیص دهد. از آنجایی که در اغلب موارد این کار ممکن نیست، زمینه ناراحتی شما و سرزنش طرف مقابل را فراهم میکند.
چطور از بروز اختلاف در ذهن خوانی نوع دوم جلوگیری کنیم؟
در این حالت باید از طرف مقابل بپرسید که دقیقا چگونه به این نتیجه رسیده که شما چه احساسی دارید. در مورد مثال بالا میتوانید بپرسید دقیقا چطور به این نتیجه رسیدی که تو را دوست ندارم؟ به احتمال زیاد جواب این سوال نشان میدهد که طرف مقابل رفتار شما را تعمیم داده است. یعنی با مشاهده یک رفتار که میتواند دلیل بر دوست نداشتن باشد، آن را به کل احساس شما عمومیت میدهد و نتیجه میگیرد که شما کلا او را دوست ندارید. در این صورت شما باید به سوالتی مشابه” دقیقا از کجا میدانی که …؟” ادامه دهید و با این روش با ذهن خوانی نوع دوم مبارزه کنید.
برای اینکه متوجه شوید چه نوع سوالاتی باید بپرسید به این مثال دقت کنید. چرا این آدمهای احمق همیشه میخواهند به من کمک کنند؟ این کار آنها مرا خشمگینتر میکند. میدانم که باید خونسردیام را حفظ کنم اما نمیتوانم. چیزی که در عبارت بالا مشاهده میشود، کلماتی با بار مطلق، افعال نامشخص و اسامی نامشخص است. اینها همان مواردی هستند که باید درباره آنها سوال بپرسید.
برای مبارزه با ذهن خوانی سوال بپرسید اما با احتیاط
ممکن است در طی این سوال و جوابها، خطر جمع آوری اطلاعات بیش از اندازه نیز وجود داشته باشد. باید مراقب باشید با پرسیدن این سوالات وارد حریم خصوصی طرف مقابل نشوید. باید از خود بپرسید: آیا به راستی به این اطلاعات نیاز دارم؟ حتی سوالات تکراری میتواند دخالت را تداعی کند. نباید بیش از اندازه رک و صریح باشید.
به جای اینکه بپرسید: دقیقا بگو از کجا این را میدانی؟ میتوانید بگویید، برایم جالب است اگر بدانم تو این را از کجا میدانی و یا من دقیقا نمیدانم که تو این را از کجا میدانی. گفتگو نباید لحن بازجویی داشته باشد. میتوانید با لحن ملایمی سوالات خود را مطرح کنید.
سعی کنیم قبل از اینکه احساسات و فکر دیگران را مورد تهاجم قرار دهیم، با استفاده از سوالات صحیح، بیشتر به تفکرات طرف مقابل نزدیک شویم تا کمتر قضاوت کرده و کمتر دچار سوتفاهم شویم.
“ان ال پی را زندگی کنیم تا زندگی را لذت بخش کنیم“
گروه آموزشی پژوهشی فرشید پاکذات
درکتون میکنم بعداز مصرف مواد وقتی به کسی بگی اومدی تو فکر من تورو دیوونه یا توهمی خطاب میکنن
سلام من احساس میکنم همه میتونن ذهن من رو بخونن و اکثرا هم درست به نظر میرسه من استرس زیاد میگیرم 30 سالمه دید خوبی به این موضوع ندارم درباره کد های ذهن حرف میزنن من سابقه موادمخدر هم دارم
از من سواستفاده میکنن چگونه مانع شوم تا ذهن و افکارمو نخونن؟و چگونه جلوگیری کنم
هیچکس نمی تونه افکارشمارو دقیقا بخونه، شما با زبان بدن و حرکت های چشم پیام ذهنیتونو را اشکار می کنید. سعی کنید کمتر در چشم مقابل نگاه کنید و ارامش داشته باشید
7
7777777 حس هفتم
من پسر عموم ذهن خوانی میکنه میگه که تو ذهنم دارم به چه چیزایی فکر میکنم منم چون خجالت میکشم ازش نمیتونم بگم که دوس ندارم که افکار شخصیمو بدونی ینی چن بار بهش تذکر دادم ولی بازم فکرمو میخونه حالا نمیدونم چجوری ازش جلوگیری کنم خیلیی بدهه
سن خودتون و پسر عمو بفرمایید؟
مطلب بسیار خوبی بود.ممنون
بهترین وبسایتی که تاحالا دیدم.ازتون متشکرم
سلام میشه لینک داخل مطلبو چک کنید.برای من مشکل داشت.ممنون
سلام.وبسایتتون خیلی خوب و مفیده.به کارتون
ادامه بدین
سلام.وبسایت جالبی دارید.واقعا ممنونم