چطور بتوانیم احساس وابستگی را کنار بگذاریم

و همینطور بنده یک سوال دیگه هم در مورد همین تکنیکی که توضیح دادید داشتم. من این تکنیک رو وقتی که از شما یاد گرفتم روی یک نفر که خیلی برام مهم نبود انجامش دادم. و جالبه که بعد از یک هفته رابطه ما به کل خراب شد و من هم هیچگونه وابستگی به ایشون نداشتم دیگه.
اما ناراحتیم از اینه که من این تکنیک رو برای شخصی هم که شدیدا دوسش دارم انجام دادم. من از سال 92 با پسری آشنا شدم. توی یه سایت تخصصی رشته ام بود. و اون پسر عاشق دختری بود که به هر دلیل به اون دختر نرسید. اما نتونست این غم و فراموش کنه و سال ها در غم از دست دادن اون دختر بود و بیماریی شبیه ام اس هم گرفت. اما بخاطر اینکه نان آور خانواده بود به خاطر خانوادش انگیزه زیادی برای خوب شدن داشت و بیماریش خیلی بهتر شد. تما این سال ها من و ایشون فقط ارتباط مجازی داشتیم با هم. قبلا از طریق یاهو بعد از طریق پیامک و بعد هم از طریق واتساپ و تلگرام و ایسنتاگرام. اما ارتباط ما فقط دوستانه بود. و ایشون دیگه عاشق هیچ دختری نمی شد. من بهش می گفتم که من دوسش دارم و واقعا هم دوست داشتنی بود. پسر قوی و پاکی بود. این دو خصوصیتش برای من خیلی خیلی جذاب بود. در نهایت بعد از گذشت مدت ها از رابطه که هر از گاهی با هم صبحت می کردیم یک شب که من خیلی خیلی مشکلات بزرگی واسم پیش اومده بود و باهاش درد و دل کردم بهم گفت که تو واقعا تنهایی و می تونی از این به بعد رو من حساب کنی. در حالیکه تا اون زمان اصلا حاضر نمیشد با من صمیمی رفتار کنه. منظورم از صمیمی احساسی هست. بهم گفتم همه جوره روی من حساب کن. حتی از نظر عاطفی هم من باهات همراهی می کنم اما این و بدون که فقط دارم باهات همراهی می کنم و به این معنا نیست که عاشقت هستم. منم خوشم نیومد کسی بهم ترحم کنه و یه بار شاید همراهیش و قبول کردم و سریع گفتم نمیخوام. از طرفی من دچار احساسات می شدم و بهش می گفتم که دوست دارم باهات ازدواج کنم و اون هم عصبانی شد یه بار و یه مدت حرف نزدیم و دوباره باز حرف زدیم و این بار همراهی به رابطه خیلی خیلی احساسی رسیدو حتی **** چت. و ایشون با توجه به اینکه دیگه عاشق هیچ دختری نمی شدن حتی میلی جسنیشون رو هم از دست داده بودند و هیچ کونه تاثیری روشون نداشتم و فقط و فقط به خاطر من همراهی کردند. اما خیلی دوست داشتند که این مشکلشون حل شه. و با اینکه من این کار و امتحان کردیم و با اینکه از بازخورد این موضوع در من خوشحال میشد اما خودش هیچ تغییری درونش شکل نمی گرفت. و از طرفی همچنان هم می گفت که من تو رو فقط دوست دارم مثل دوست های پسرم و عاشقت نیستم. اما خیلی خیلی پسر مهربون و خوش قلب و فداکاری هست. نمی دونم چطوری بگم شاید باور نکنید و نتونم با کلمات بگم. خلاصه من وقتی دیدم اذیت می شم و این تکنیک رو هم بلد بودم بالاخره این تکنیک رو واسه اون هم ا نجام دادم. اما خب امروز که مجددا به طور اتفاقی این استوری رو اینجا دیدیم متوجه شدم که چون هفته ها گذشته بوده من تکنیک رو جزیئاتش رو یادم نبوده و کمی ناقص انجام دادم. اما خب به محض اینکه این کار و کردم فردای اون روز رضا بخاطر بیدار موندن های زیاد شب مریض شد و راهی بیمارستان شد. چون دچار دوبینی شده بود. اخرین پیامی که ازش داشتم این بود که میخواست بره آمپول ریتوکسی تزریق کنه. بعد از اون دیگه نه تو واتساپ انلاین شده و نه پیامک هاش و جواب داده. زنگ هم میزنم جواب نمیده. مطمئنم که رضا آدمی نیست که پیام من رو بخونه و جواب نده و اگه میخواست ارتباطی نداشته باشیم خیلی راحت بهم می گفت یه مدت با هم حرف نزنیم. از این نظر که الان تو شرایطی هست که نمی تونه جواب بده مطمئنم. و اما اتفاقی که بعد از اون تکنیک در من به وجود اومده اون احساسی که داشتم که دوست داشتم رضا حتما مال من باشه کاملا از بین رفته و تبدیل به یک عشق واقعی شده. حس می کنم فقط و فقط دوست دارم که رضا سلامت باشه و شاد و خوشحال باشه. البته قبلا هم بهش این و گفته بودم. گفته بودم حتی اگه من و هم دوست نداره بازم دوست دارم که خوشبخت باشه و با کسی که لیافتش رو داره ازدواج کنه اما بهش گفته بودم که هیچوقت همسرش و دوست نخواهم داشت. فقط خودش و دوست دارم. و خوشخبتیش آرزومه. اما الان که اینجوری شده بیشتر و بیشتر این حس در من تقویت شده. و اما سوال من اینه که آیا این تکنیک باعث جدایی من از رضا میشه؟؟؟ یا اینکه نه فقط وابستگی رو از بین برده و میتونه با از بردن وابستگی حتی اتفاق های قشنگ تری هم بیوفته.