هنگامی که میخواهید برای رسیدن به اهدافی که دارید تلاش کنید به هر دلیل ممکنی احتمال دارد شکست بخورید یا عاملی شما را از اهداف دور کند. اینجا تنها چیزی که میتواند به شما کمک کند داشتن انگیزه برای تحقق اهداف میباشد.
داشتن هدف ساده است، برای مثال شما تلاش هدفی که دارید این است تا در ماه جدید برنامهی لاغری تنظیم کنید و وزن خود را کاهش دهید. احتمالا ۱۰ درصد افرادی که چنین هدفی را برای خود برنامهریزی میکنند میتوانند آن را اجرا کنند. احتمالا نیمی از آن ۹۰ درصد هم بهطور درست و آنطور که باید اجرا نمیکنند. پس اگر دقت کنیم موضوعی در داستان لاغری آن ۱۰ درصد وجود دارد که آنها را از دیگران متمایز میکند. علاوه بر برنامهریزی، انگیزهای برای لاغری در این افراد وجود دارد و همین موضوع باعث میشود که کمتر غذای مورد علاقهشان را بخورند یا اینکه صبحها زودتر از خواب بلند شوند و ورزش کنند. در واقع عاملی است که آنها را برای انجام کار تحریک میکند.
داشتن انگیزه یک ویژگی ذاتی انسانی نیست و افرادی که برای هر کار خود میتوانند انگیزه داشته باشند صرفا روشهایی را میدانند که پاسخگو است. ما چطور میتوانیم انگیزه داشته باشیم تا بتوانیم به اهدافی که مشخص کردهایم برسیم؟
مطمئن شوید اهدافی که دارید درست است
گاهی اوقات اهداف خود را نسبت به شرایطی که داریم یا آنچه که دیگران فکر میکنند درست است مشخص میکنیم. یکی از بزرگترین چالشها برای ایجاد انگیزه اهدافی است که داریم. اگر اهدافی داشته باشیم که هیچ تصور ذهنی درست یا علاقهای نسبت به آن نداشته باشیم تنها کار خود را در مسیر رسیدن به آن هدف سخت میکنیم.
تصور کنید والدینی، فرزند خود را به کلاس زبان انگلیسی میفرستند تا پس از گذراندن دورههای بهخصوصی فرزندشان یک مدرک معتبر زبان داشته باشد. در اینجا کودک بدون اینکه آگاهی داشته باشد نسبت به موضوع در کلاسها شرکت میکند. اما پس از دو یا سه ترم دیگر علاقهای به حضور در کلاس ندارد. هر چقدر هم که گرفتن مدرک ارزشمند باشد او فقط علاقه یا بهتر بگوییم انگیزهای برای رفتن به کلاس ندارد. دلیل آن هم مشخص است، نه آگاهی درباره هدف از نشستن سر کلاس دارد و نه میداند این کار درست است یا خیر. در واقع اهداف ما باید با علاقه و آگاهی باشد تا در مسیر رسیدن به آن بتوان انگیزه ایجاد کرد.
به نتیجهی نهایی فکر کنید
اگر بخواهیم مثال بالا را با منطق فکر کردن به نتیجهی نهایی که گرفتن مدرک معتبر زبان انگلیسی بود بیان کنیم داستان تغییر خواهد کرد. شخص میداند که با گرفتن مدرک میتواند به موفقیتهای بیشتر برسد یا حتی در دانشگاههای بینالمللی تحصیل کند. در واقع تجسم کردن به نتیجهای از تلاش کردن خواهید گرفت میتواند ایجاد انگیزه کند. تجسم راحت زندگی کردن یا تجسم هر چیز دیگری که در پس رسیدن به اهداف وجود دارد باعث حتی با وجود شکست نیز باز هم انگیزهی کافی داشته باشید.
اهداف جزء به جزء برای دریافت انگیزه
گاهی یک دورنمای کلی نسبت به اهداف خود داریم و تصور ما این است که هرگز به آن نخواهیم رسید و کار دشواری است. اما کار سادهای که میتوان انجام داد شکستن یا جزء به جزء کردن هدف کلی میباشد. به این صورت که هدف اصلی را مبنا قرار داده و کارهای نتیجهبخش کوچک را یک موفقیت تلقی میکنیم. اگر هدف شخصی کاهش وزن ۱۰ کیلوگرم در ماه باشد، تنها نباید رسیدن به ۱۰ کیلوگرم کاهش وزن را موفقیت دانست. بلکه کاهش جزئی وزن را نیز موفقیت باید تلقی کرد.
از افراد منفی دوری کنید
اگر ما افرادی که در اطرافمان وجود دارد را به قطبهای باتری تشبیه کنیم، افرادی که مدام از ناامیدی و نشدنها صحبت میکنند سمت قطب منفی و افرادی که میتوانند راهکار یا انگیزه به شما دهند در قطب مثبت قرار میگیرند. این مهم است که شما با چه افرادی معاشرت میکنید. دریافت انرژی مثبت با تشویق از سوی اطرافیان بسیار میتواند برایتان انگیزهبخش باشد. مطمئن شوید افرادی که با آنها معاشرت دارید در قطب مثبت قرار گرفته باشند.